عامالحزن و افقهای پیشرو
عضو جامعه روحانیت مبارز در یادداشتی با مرور اتفاقات سال ۱۴۰۳ عنوان کرد: اگرچه عامالحزن بر ما سنگینی کرد، اما از دل این سال، نشانههایی از فردایی مستحکمتر و آیندهای درخشانتر پدیدار است.
خبرگزاری مهر ، گروه سیاست، یادداشت مهمان، حجت الاسلام سیدمحمد جواد جلالی عضو جامعه روحانیت مبارز؛ سال گذشته از بهار تا زمستانش بر ایران و جبهه مقاومت، سالی سخت و سنگین بود. شهادت جمعی از فرزندان مؤثر این سرزمین -چه در داخل و چه عرصه بینالملل، چه میدانهای نبرد آشکار و چه در مواجهه با جنگهای پنهان- نهتنها ضایعهای جبرانناپذیر برای ملت ما بود، بلکه در ابتدا تردید و پرسشهایی جدی درباره آینده، مسئولیتها و مسیر پیشرو پیش روی ما نهاد. این فقدانها تنها از دست دادن چند شخصیت تاثیرگذار نبود، بلکه در اغلب موارد نوعی حمله مستقیم به هویت ملی-اعتقادی و جریان تاریخی بود که این شهدا پرچمدار آن بودند.
هرکدام از این چهرهها، نمادی از کارآمدی در عین پایبندی به آرمانها، مقاومت در برابر زیادهخواهیها و تلاش برای ساختن آیندهای مستقل و آزاد بودند.
اگر بخواهیم این سال را در تاریخ معاصر خود نامگذاری کنیم، بیتردید «عامالحزن» برازنده آن است؛ سالی که نه یک سوگ فردی یا مقطعی، بلکه فقدانی ملی و فراملی بر آن سایه افکند. شهادت شخصیتهایی که هر یک نمادی از ایستادگی، تدبیر و مقاومت بودند، ضربه هم تنها ضربه به یک جریان نبود، بلکه تلاشی هدفمند برای متزلزل ساختن باورها، ارادهها و آیندهای بود که این شهدا بهسوی آن گام برمیداشتند.
این واقعیت که دشمنان برای حذف این شخصیتها برنامهریزی کردهاند، نشان از تاثیر عمیق و گسترده آنها در شکلدهی به مسیر آینده دارد.
از اندوه تا مسئولیت تاریخی
اما تاریخ این سرزمین، حکایتی فراتر از اندوه و مصیبت دارد. ما مردمانی هستیم که از دل رنج، راه ساختهایم و از متن تهدید، فرصت آفریدهایم. از استبدادها جمهوریت، از شهادتها زندگی، و از تحریمها گشایش ایجاد کردهایم. ما این حقیقت را نباید در هیاهوی تلخکامیها فراموش کنیم: هر بار که ارادههای بزرگ را نشانه گرفتهاند، پاسخی بزرگتر و حرکتی عمیقتر از دل جامعه برآمده است. تاریخ گواهی میدهد که هر بار این ملت در برابر مصائب ایستاده، قویتر و مصممتر از پیش به مسیر خود ادامه داده است.
این مسئولیت تاریخی امروز نیز بر دوش ماست. اگرچه دشمنان در پی القای ناامیدی و ایجاد شکاف در جامعهاند، اما واقعیت آن است که هر شهید، مشعلی برای روشنکردن مسیر آینده است. این فقدانها، نهتنها پایان راه نیستند، بلکه آغازی دوباره برای تعمیق آگاهی، تحکیم وحدت و تجدید عهد با آرمانهایی هستند که این عزیزان جان خود را در راه آن فدا کردند. چالشهای پیشرو:
از فشار اقتصادی تا جنگ شناختی
با وجود سنگینی این سال، چالشهای پیشرو کمتر از گذشته نیست. فشارهای اقتصادی و تحریمها، جنگ شناختی و رسانهای علیه هویت ملی و دینی، و تلاشهای مستمر برای تضعیف انسجام اجتماعی، هر یک میتوانند بستری برای فرسایش قدرت ملی باشند. افزون بر این، محور مقاومت در منطقه با موج جدیدی از تهدیدهای امنیتی روبهروست که هدف آن، عقبنشاندن جریانی است که سالهاست سد راه سلطهطلبی شده است.
جنگ شناختی، شاید پیچیدهترین و نامرئیترین عرصهای است که امروز در آن قرار داریم. این جنگ، دیگر تنها در میدانهای نظامی رخ نمیدهد، بلکه در ذهنها و دلها جریان دارد. هدف اصلی آن، ایجاد تردید، تضعیف ایمان و بیاعتمادسازی نسبت به نهادهای ملی و آرمانهای جمعی است. در چنین شرایطی، هوشیاری نسبت به روایتهای تحریفشده و مواجهه فعالانه با این جریانها، ضرورتی غیرقابلانکار است.
ظرفیتهایی که نباید نادیده گرفت؛
اما در برابر این چالشها، واقعیت دیگری نیز وجود دارد. واقعیتی که دشمنان این ملت از درک آن ناتواناند؛ ظرفیتهای بیپایان این ملت برای بازسازی، بازتعریف و بازآفرینی مسیر خود. سرمایه اجتماعی و فرهنگی این ملت، ریشه در تاریخی دارد که پر از فراز و نشیبهای دشوار بوده، اما هر بار از این بحرانها، نیرویی تازه برای حرکت بهسوی آینده برآمده است. شرط آنکه جهاد تبیین را در جهت تقویت امید و روشنگری مسیر فرض عینی بدانیم نه وظیفهای سازمانی!
امروز، سرمایه انسانی متعهد و جوان ما، نهتنها در میدان علم و فناوری، که در صحنه اندیشه و عمل اجتماعی نیز حضوری تعیینکننده دارد. این نسل جدید، با وجود همه فشارها، چه باپایههای اعتقاد مذهبی و چه ملی گرایی، همچنان پرچمدار آرمانهای استقلال و عدالت است.
پیوند عمیق میان مردم و آرمانهایشان، حتی در سختترین شرایط، ضامن عبور از گردنههای دشوار بوده است. تجربههای تاریخی نشان داده که هرگاه دشمن، سختترین ضربات خود را وارد کرده، زمینههای یک جهش تاریخی فراهم شده است.
یکی از بزرگترین ظرفیتهای ما، همین سرمایه انسانی جوان و توانمند است. این نسل، نهتنها میراثدار گذشته است، بلکه مسئولیت ساخت آینده را نیز بر عهده دارد.
پیوند میان تجربه نسلهای پیشین و انرژی نسل جدید، میتواند موتور محرکهای برای عبور از بحرانها باشد. و البته در این میان، شرط تحقق، بصیرتی در نخبگان و موثرین جامعه سیاسی است که آمال و آرزوهای حزبی را مقدم بر سرمایه اجتماعی و انسجام ملی ننمایند و عرصه اجتماع و ذهن عمومی جامعه را برای کاشت بذر تفرقه، شخم نزنند!
آینده از آنِ امید و عمل است
آینده، اگرچه ساده بهدست نخواهد آمد، اما روشن است. شرط عبور از این مرحله، پیوند امید با عمل و آگاهی است. امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند هوشیاری در برابر جنگ روایتها، ابتکار عمل در مواجهه با مشکلات و وحدت ملی برای ساختن آیندهای مستقل و مقتدر هستیم. امیدی که تنها به احساس محدود شود، کافی نیست؛ این امید باید با برنامهریزی، تلاش مستمر و درک دقیق واقعیتهای موجود همراه شود و لازمه این مهم، در کنار بهکارگیری نیروهای متخصص و کارآمد، تقویت دولت منتخب و همراهی مسئولانه مبتنی بر اصول انقلاب مردمی ایران اسلام ایست.
علاوه بر این، بازتعریف اولویتها و تمرکز بر خودکفایی در عرصههای راهبردی، یکی از الزامات اساسی در این مقطع است. در شرایطی که فشارهای بیرونی تداوم دارد، تکیه بر ظرفیتهای درونی و تقویت تولید ملی، راهی پایدار برای مقابله با این فشارهاست.
ما عزاداران سالی تلخایم، اما…
ما عزاداران سالی تلخایم، اما سوگ برای ما سکون نمیآورد. خاصه آنکه راهبری روشنگر و دوراندیش بر مسند پیشبری این قافله نقش ایفا میکند. این تاریخ ماست که شهادت را آغازگر حرکتی بزرگتر میداند. اگرچه عامالحزن بر ما سنگینی کرد، اما از دل این سال، نشانههایی از فردایی مستحکمتر و آیندهای درخشانتر پدیدار است، بهشرط آنکه به جای تسلیم در برابر تلخیها، امید را به سلاح عمل و خردمندی و خردورزی پیوند بزنیم.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، به شناخت دقیقتر مسیر، انسجام ملی و تلاش برای ساختن آینده نیاز داریم. آنچه در این سال از دست دادیم، هرگز جبرانپذیر نیست، اما راه این عزیزان، چراغی است که مسیر را برای ما روشن کرده است.
تاریخ به ما آموخته است که ملتهایی که از فقدانها، انگیزهای برای حرکت بسازند، آینده را از آنِ خود خواهند کرد.
منبع: مهر