آینده به روایت «نسبت سکه»

آینده به روایت «نسبت سکه»
خلاصه اخبار

دنیای اقتصاد – الینا قاسمی :

نسبت طلا به نقره یکی از شاخص‏‏‌های قدیمی در تحلیل‏‏‌ بازار فلزات گران‏‏‌بهاست که همچنان نیز کاربرد دارد. نسبت طلا به نقره که به عنوان «نسبت سکه» نیز شناخته می‌شود، نشان‏‏‌دهنده تعداد اونس نقره‏‏‌ای است که معادل یک اونس طلاست. این شاخص از قرن‏‏‌ها پیش وجود داشته است و همچنان نیز نه‏‏‌تنها نوسانات قیمتی این دو فلز را نشان می‌دهد، بلکه فرصت‏‏‌هایی را برای تشخیص نقاط ورود و خروج از بازار در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌دهد و به فعالان اقتصادی امکان پیش‌بینی روندهای اقتصادی مانند رونق یا رکود را می‌دهد.

بازار فلزات گران‌‌‌بها همواره به‌‌‌عنوان یکی از پناهگاه‌‌‌های امن سرمایه‌گذاری در دوران بی‌‌‌ثباتی اقتصادی شناخته شده است. در این میان، طلا و نقره به‌‌‌عنوان دو دارایی مهم و تاریخی، همواره جایگاه ویژه‌‌‌ای در پرتفوی سرمایه‌گذاران داشته‌‌‌اند. یکی از ابزارهای تحلیلی برای بررسی تحولات این بازار، نسبت طلا به نقره است که نشان می‌دهد برای خرید یک اونس طلا چند اونس نقره نیاز است. این نسبت که ریشه‌‌‌ای چند‌هزار ساله دارد، امروزه نیز به‌‌‌عنوان نشانه‌‌‌ای برای ارزیابی ارزش نسبی این دو فلز و پیش‌بینی روندهای بازار به‌‌‌کار گرفته می‌شود.

یک شاخص با قدمتی طولانی

مدت‌‌‌ها قبل از اینکه نسبت طلا به نقره آزادانه و به‌‌‌صورت شناور در بازار تعیین شود، نسبت بین این دو فلز توسط امپراتوری‌‌‌ها و دولت‌‌‌ها برای کنترل ارزش پول و سکه تعیین می‌‌‌شد. تعیین نسبت طلا به نقره سابقه‌‌‌ای چند‌هزار ساله دارد. اولین نمونه ثبت‌شده از تعیین نسبت طلا به نقره به 3200سال قبل از میلاد برمی‌‌‌گردد؛ زمانی که منس، اولین پادشاه مصر باستان نسبت 2.5 به یک را برای آن تعیین کرد. از آن زمان، هر زمان که امپراتوری‌‌‌ها و دولت‌‌‌ها با کمبود و دشواری تولید این دو فلز مواجه شدند، نسبت این دو فلز را تغییر دادند و معمولا نیز همواره این نسبت با افزایش ارزش طلا افزایش می‌‌‌یافت. روم باستان نیز یکی از اولین تمدن‌‌‌های باستانی بود که نسبت طلا به نقره را مشخص کرده بود. 210سال پیش از میلاد مسیح، این نسبت 8 به یک بود. در طول دهه‌‌‌ها، جریان‌‌‌های مختلف طلا و نقره از فتوحات روم باعث نوسان این نسبت شد؛ به‌‌‌گونه‌‌‌ای که بین 8 تا 12اونس نقره به ازای هر اونس طلا در نوسان بود.

تا سال 46قبل از میلاد، نسبت سکه توسط ژولیوس سزار 11.5 به یک تعیین شده بود. با گذشت قرن‌‌‌ها، نسبت‌‌‌ مذکور در سراسر جهان در نوسان بود و متناسب با ارزش نقره در میان ملت‌‌‌های مختلف، بین 6 تا 12اونس نقره به ازای هر اونس طلا در هر منطقه متفاوت بود. به‌‌‌عنوان مثال، ارزش نقره در میان بسیاری از امپراتوری‌‌‌ها و کشورهای آسیا و خاورمیانه بالاتر از ارزش آن نزد غربی‌‌‌ها بود؛ بنابراین مقدار این نسبت در این مناطق در مقایسه با اروپا کمتر بود. در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، بسیاری از کشورها نسبت ثابتی را برای مبادله این دو فلز در نظام‌‌‌های دوفلزی تعیین کرده بودند. نسبت طلا به نقره توسط قانون ضرب سکه دولت ایالات‌متحده در سال 1792 که این نسبت را 15 به یک تعیین کرد، دوباره تعریف شد. این عمل مبنای ضرب سکه‌‌‌های ایالات‌متحده بود و ارزش سکه‌ها را براساس ترکیبات فلزی و وزن آنها تعریف می‌کرد. تقریبا در همان دوره زمانی، فرانسه نسبت 15.5 به یک را تصویب کرده بود، اما هیچ‌یک از این نسبت‌‌‌های ثابت مدت زیادی دوام نیاوردند. با گذر زمان و به‌‌‌ویژه پس از کنار گذاشته‌شدن نظام پولی استاندارد طلا، این نسبت آزادانه در بازار و براساس قیمت هر یک تعیین شد و نوسانات آن شدت گرفت.

Untitled-1 copy

در قرن بیستم، این نسبت عمدتا بین 30 تا 80 در نوسان بود، اما در مواقع بحران‌های اقتصادی با توجه به تغییرات قیمتی هریک از این دو فلز، تغییرات شدیدی را تجربه کرده است. در قرن هجدهم، رشد انقلاب صنعتی و نااطمینانی‌‌‌های ناشی از دو جنگ جهانی به نوسانات گسترده در ارزها، طلا و نقره منجر شد. در قرن بیستم و با آغاز جنگ جهانی دوم، در حالی این نسبت به بالاترین حد خود یعنی حدود 100 رسید که بالاترین حدی که تا پیش از آن تجربه کرده بود، 40 بود. این نسبت که به‌‌‌طور کلی در سال‌های اخیر، به‌‌‌طور میانگین در بازه 70 تا 90 در نوسان بوده است، پس از بحران‌‌‌ ناشی از همه‌گیری کووید-19، به بالاترین حد خود یعنی 123.3 رسید و در حال حاضر و پس از بالا رفتن احتمال جنگ تجاری در دنیا مجددا اوج گرفت.

نوسانات نسبت طلا به نقره در تحلیل بازار

نوسانات این نسبت بازتاب‌‌‌دهنده تفاوت‌‌‌های بنیادین در عرضه و تقاضای این دو فلز است. طلا بیشتر نقش ذخیره ارزش و دارایی امن را دارد؛ در حالی که نقره علاوه بر این ویژگی، کاربردهای صنعتی گسترده‌‌‌تری نیز در صنایع گوناگون از جمله صنایع الکترونیک، انرژی خورشیدی، پزشکی و… دارد. در نتیجه، نقره در برابر تغییرات چرخه‌‌‌های اقتصادی حساس‌‌‌تر است و با سرعت و شدت بیشتری به رخدادهای سیاسی پاسخ می‌دهد و دچار نوسان می‌شود. به‌طور کلی در شرایطی که انتظارات تورمی، بی‌‌‌ثباتی سیاسی و نااطمینانی‌‌‌ها افزایش می‌‌‌یابد، طلا نسبت به نقره رشد بیشتری را تجربه می‌کند و نسبت طلا به نقره افزایش می‌‌‌یابد. در مقابل، در دوران رونق اقتصادی که تقاضای صنعتی افزایش می‌‌‌یابد، نقره عملکرد بهتری دارد و در نتیجه این نسبت کاهش می‌‌‌یابد. به‌طور کلی طلا در درجه اول به‌عنوان محافظ تورم و رکود در نظر گرفته می‌شود، نقره نیز یک‌فلز و دارایی صنعتی است.

بنابراین نسبت بین این دو می‌‌‌تواند نشان دهد که آیا تقاضای فلزات صنعتی در حال افزایش است که در این صورت می‌‌‌توان رونق اقتصادی را پیش‌بینی کرد. در مقابل اگر این نسبت در حال افزایش باشد، یعنی قیمت طلا در حال افزایش است که می‌‌‌توان از آن سیگنال افزایش نااطمینانی‌‌‌ها در جهان و احتمال شکل‌‌‌گیری یک رکود اقتصادی را دریافت کرد. همان‌‌‌گونه که در سال 2020 این نسبت با توجه به درگیری دنیا با شیوع همه‌گیری کووید-19 و احتمال شکل‌‌‌گیری رکود جهانی، رکورد تاریخی خود را به ثبت رساند.

در هفته‌‌‌های اخیر نیز با توجه به وضع تعرفه‌‌‌های سنگین توسط ترامپ و اوج گرفتن تردیدها در خصوص جنگ تجاری و رکود، این نسبت با افزایش مواجه شده بود. همچنین گاهی می‌‌‌توان از این نسبت برای تشخیص حباب قیمتی هر یک از این دو فلز گران‌‌‌بها استفاده کرد. وقتی نسبت طلا به نقره بالا باشد، به این معنی است که نقره کمتر از ارزش واقعی آن قیمت‌گذاری شده است.

از سوی دیگر، نسبت طلا به نقره پایین به این معنی است که طلا کمتر از ارزش واقعی آن قیمت‌گذاری شده است. به‌‌‌طور کلی این نسبت یکی از ابزارهای مفید برای شناسایی روندها و پیش‌بینی حرکات بازار است، به طوری‌‌‌که برخی از سرمایه‌گذاران از این نسبت برای تغییر نسبت سرمایه خود در طلا و نقره استفاده می‌کنند؛ همچنین تلاش می‌کنند به کمک این نسبت نقاط ورود و خروج به بازار را تشخیص دهند. با توجه به افزایش پیچیدگی‌‌‌های اقتصاد جهانی، نسبت طلا به نقره همچنان در مرکز توجه سرمایه‌گذاران قرار دارد. به‌ویژه در شرایطی که بازارها با شوک‌‌‌های متعدد مانند تنش‌‌‌های ژئوپلیتیک، بحران‌های بانکی و افزایش نااطمینانی‌‌‌ها مواجه هستند، بررسی این نسبت در کنار شاخص‌‌‌ها و روندهای اقتصادی دیگر، می‌‌‌تواند نقش پررنگی در کمک به فعالان بازارهای مالی برای اتخاذ تصمیمات مالی ایفا کند.

منبع: دنیای اقتصاد