روانشناسی بازار چیست؟

موضوع علم روانشناسی، بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان و اهداف آن را میتوان پیشبینی، توصیف، تبیین و کنترل رفتار برشمرد. با توجه به این دو تعریف، وقتی از روانشناسی بازار حرف میزنیم، منظور ما بررسی و تحلیل مکانیزمها و الگوهای رفتاری معاملهگران و فعالان بازارهای مالی است. در روانشناسی بازار، در ابتدا، الگوهای رفتاری معاملهگران را توصیف و سپس با توجه به توصیف، پیشبینی میکنیم که معاملهگران در زمانهای مختلف، چه رفتارهایی از خود بروز میدهند.
بسیاری از رفتارهای اشتباه معاملهگران که باعث میشود تصمیماتشان به جای سوددهی منجر به ضرر و خسارت شود، ریشه در روش زندگی آنها از کودکی تا جوانی دارد. این که این الگوهای رفتاری اشتباه با الگوهای رفتاری جدید و صحیح جایگزین شوند، نیازمند آگاهی، آموزش، رعایت اصول و داشتن نظم و انضباط بالا از طرف فرد معاملهگر است.
در این مقاله قصد داریم با روانشناسی بازار و اهمیت آن و همچنین با انواع رفتارهای معاملهگران بیشتر آشنا شویم. تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
روانشناسی بازار
فرآیندهای ذهنی و شرایط مختلف، احساسات و انگیزههای مختلفی را به وجود میآورند. برای مثال این که یک فرد یک سهم را برای مدتی طولانی نگه میدارد، بیانگر آن است که فرد میخواهد از بروز زیان اجتناب کند. یکی از موارد بسیار موثر در بازار، رفتار معاملهگران است. رفتن به سراغ روانشناسی بازار و درک رفتارهای معاملهگران، تاثیر قابل توجهی در موفقیت افراد در بازارهای مالی خواهد داشت. در واقع میتوان اینطور گفت که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک فرد معاملهگر که میخواهد به موفقیت برسد، باید علاوه بر روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشد.
در تعریف روانشناسی بازار، از عبارات و توضیحات مختلفی استفاده میشود. از جمله این تعاریف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- روانشناسی بازار احساسی کلی است که بازار در یک زمان مشخص آن را تجربه میکند. از عواملی که بر ذهنیت سرمایهگذاری افراد تاثیر میگذارند، میتوان به ترسف امید، طمع و انتظارات و شرایط اشاره کرد.
- روانشناسی بازار یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است و به ایدهای گفته میشود که موضوع مطالعه آن تقابل بین حرکات و وضعیت احساسی اعضای بازار است.
- روانشناسی بازار یک مبحث میانرشتهای بین اقتصاد و روانشناسی است که عوامل موثر بر تصمیمگیریهای اقتصادی را بررسی میکند. به عقیده بسیاری از متخصصان و کارشناسان، نیروی محرکه اصلی در جابجایی بازارهای مالی، احساسات است و نوسانات احساسات سرمایهگذاران است که چرخههای روانشناختی بازار را ایجاد میکند.
- روانشناسی بازار به احساسات غالب بین خریداران و فروشندگان یک بازار مالی در یک بازه زمانی مشخص گفته میشود. روانشناسی بازار نیروی بسیار قدرتمندی است که توسط اصول یا رویدادهایی خاص تعریف میشود.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
بالاتر به چند تعریف متداول از روانشناسی بازار اشاره کردیم و گفتیم روانشناسی بازار (Market Psychology) به احساسی کلی در بین فعالان بازار گفته میشود که آنها را به خرید یا فروش سوق میدهد. اما تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری در چیست؟
همانطور که گفتیم، روانشناسی بازار به رفتارهای غالب و احساسات جمع شرکتکنندگان بازار در هر برهه از زمان، اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانههای مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت بازار استفاده میشود.
گفتیم که در روانشناسی بازار، ما با توصیف رفتار کلی یک بازار که تحت تاثیر عوامل عاطفی و شناختی است سر و کار داریم؛ اما در روانشناسی معاملهگری (Trader Psychology) ضمن اشاره به همین عوامل عاطفی و شناختی، فقط یک فرد را مورد بررسی قرار میدهیم. به بیان دیگر میتوان چنین گفت که روانشناسی معاملهگری به بررسی رفتارها و جنبههای مختلف شخصیتی فرد که بر فعالیتهای معاملاتی او تأثیرگذار هستند، میپردازد.
چرا روانشناسی بازار اهمیت دارد؟
گاهی اوقات، وقتی که با نگاهی تکنیکال به بازار نگاه میکنیم، تصحیح اشتباهات آسان جلوه میکند. به عنوان مثال، وقتی معاملهای که سریع از آن خارج شدهاید را بررسی میکنید، کافی است عوامل تکنیکالی که باعث اقناع شما برای خروج از معامله شدهاند را دوباره تحلیل کنید. سپس به سراغ اندیکاتورها و اسیلاتورهای متفاوت و مختلف رفته و به مرور زمان نقطه خروج را در یک جای بهتر انتخاب کنید. این مربوط به زمانی است که ما بازار را تنها با نگاهی تکنیکال بررسی کنیم. در حالی که بسیاری از اوقات، حتی داشتن بهترین استراتژیهای مالی نیز منجر به موفقیت ما نمیشود و معاملاتمان را به معاملاتی سودآور تبدیل نمیکنند. اینجاست که روانشناسی بازار اهمیت خود را نشان میدهد.
روانشناسی بازار به ما میآموزد که هر روند معینی در بازار، ممکن است بیش از آن که به ما سود یا زیان اساسی در ارزش سهام را نشان دهد، بیانگر احساسات جاری در بازار باشد. همچنین روانشناسی بازار به ما کمک میکند تا از خودمان به عنوان یک سرمایهگذار، شناختی کافی بدست بیاوریم. آگاهی از روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایهگذار، به ما این امکان را میدهد که بررسی کنیم آیا در مدیریت سرمایه خود حرفهای عمل میکنیم یا سرمایهگذاری احساسی هستیم؟
برطرف کردن مشکلات فکری و روانی که مانع موفقیت استراتژیهای معاملاتی ما هستند، کار راحتی نیست. دلیل این امر آن است که مشکلات اصلی روانی پشت تعصبات و موارد بدیهی پنهان شده و در موقعیتهای مهمی، آسیبهای زیادی به افراد وارد میکند.
نکته دیگری که باید حتما آن را در نظر داشت این است که احساسات افراد، روان ایشان را کنترل میکند. بین احساسات، روان افراد و الگوهای رفتاری آنها ارتباطی نزدیک و مستقیم وجود دارد؛ پس بدیهی است که اگر فرد برروی احساسات خود تسلط و کنترل داشته باشد، به نسبت قبل، معاملات بهتری را انجام خواهد داد. به بیان دیگر میتوان گفت که کنترل احساسات نقشی موثر در موفقیت معاملهگران خواهد داشت.
رفتار سرمایه گذاران
شاید سرمایهگذاران مختلف، همه در پاسخ به این سوال که با چه هدفی وارد بازارهای مالی شدهاند و سراغ سرمایهگذاری آمدهاند، پاسخی یکسان بدهند: کسب سود بیشتر. اما این تمام پاسخ نیست. دلایل بسیاری وجود دارد که افراد را به سمت فعالیتهای مختلف میکشاند. این قضیه راجع به سرمایهگذاری و فعالیت در بازارهای مالی نیز صادق است. خواستههایی در درون ما وجود دارد که گاهی نهتنها آنها را ابراز نمیکنیم بلکه حتی از وجودشان نیز بیاطلاعیم. فعالیتهای ما همیشه در مسیر اهداف ما متمرکز نیستند بلکه گاهی این فعالیتها برای پاسخ به نیازها و احساسات درونی ماست.
عدم آگاهی و اشراف نسبت به این تمایلات و خواستههای درونی، میتواند باعث شود که خطاهای مختلفی از ما سر بزند. این خطاها اگر به احساسات ما ضربه نزنند، به وضعیت مالی ما قطعا ضربه خواهند زد. از مثالهای این مسئله میتوان به مواردی مانند ادامه دادن به معاملات ضررده و تلقی کردن سرمایهگذاری به عنوان یک بازی جذاب اشاره کرد؛ اینکه سهامی که قیمت آن افت کرده را نمیفروشیم و همچنان امیدواریم که قیمت آن رشد کند، این که از ترس از دست دادن سرمایه به سراغ معاملاتی که ریسکهای معقولی دارند نمیرویم و مواردی از این دست، همه تصمیماتی احساسی هستند.
به طور کلی رفتارهای سرمایهگذاران را میتوان ناشی از 6 احساس مهم دانست؛ احساساتی که باعث میشوند معاملهگر در تصمیمات و رفتارهای خود دچار خطا شود. ترس، طمع، هیجان و اضطراب، امید، ناامیدی و خستگی مجموعه این احساسات هستند که باعث میشوند در موقعیتهای مختلف، معاملهگران دچار خطا در تصمیمگیری و رفتارهای خود شوند. به عنوان مثال ترس از ضرر بیشتر میتواند باعث شود که فرد معاملهگر بعد از تحمل ضرر، دست به اقداماتی بدون برنامه، سریع و هیجانی زده که باعث تحمیل خسارتی مجدد به او شود. یا در مثالی دیگر میتوان به هیجان و اضطراب اشاره کرد که معمولا نشانگر آن است که فرد در موقعیتی اشتباه قرار دارد یا در حال انجام معاملهای است که به ضرر اوست.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
آگاهی به رفتارهای مختلف و ریشههای احساسی آنها، این توانایی را به فرد میدهد تا بتواند بهتر رفتارهای خود را تحلیل کند. این تحلیل رفتارهای شخصی، باعث میشود که فرد تصمیمات بهتری گرفته و در زمانهای بهتری وارد موقعیتهای سودآور شده یا از موقعیتهای ضررده خارج شود.
در بازار یک نگرش عمومی وجود دارد که درست برعکس عمل میکند. مطابق این نگرش، بهترین فرصت برای خرید آن هنگام است که اکثر مردم ناامید هستند و روند بازار نزولی است، و در نقطه مقابل، بالاترین ریسک مربوط به زمانی است که اکثر فعالان بازار اعتماد به نفس و خوشبینی بیش از حدی داشته باشند. چنین نگرشها و قوانینی است که سرمایهگذاران را ترغیب میکند احساسات بازار را بیشتر درک کنند. اگر چه در عمل، شناسایی موقعیتهای بهینه کار چندان راحتی نیست اما در نهایت خواندن و درک کردن احساسات بازار، کمک میکند تا معاملهگران مراحل مختلف چرخههای روانشناختی بازار را راحتتر تشخیص دهند و خرید و فروشها را در موقعیتهای مناسبتری انجام دهند.
مطالعات روانشناسی بازار
روانشناسی معاملهگری ما را با ابعاد متفاوت و گستردهای از ذهن و افکار روبهرو میکند. اگر میخواهیم ساختار ذهنی مناسبی برای معاملهگر شدن داشته باشیم، باید مرتبا بر روی ابعاد مختلف این مسئله مطالعه و تمرین کنیم. مسائلی مانند زمان مناسب انجام معامله و زمان نامناسب آن، زمان مناسب برای ماندن در معامله و زمان مناسب برای خروج از آن، و سایر مسائلی که معاملهگران و فعالان بازارهای مالی دائما با آنها روبهرو هستند، همه از موضوعاتی هستند که روانشناسی معاملهگری آنها را بررسی میکند.
اما نظریات روانشناسی بازار و روانشناسی معاملهگری در ابتدا چگونه و توسط چه افرادی مطرح شد؟ اولین کسانی که نظریه متداول بازار را به چالش کشیده و فرضیات مطرح و مقبول زمان خود را قبول نکردند، آموس توورسکی (اقتصاددان) و دانیل کانمن (روانشناس) بودند. این دو نفر سابقه دریافت جایزه نوبل را در کارنامه خود دارند، اولین افرادی بودند که نظریات متداولی مانند این که تصمیمات انسان در بازار همیشه بر اساس اطلاعات عمومی و اطلاعات مربوط به قیمتهاست را نپذیرفتند و با طرح نظریات جدید توانستند در اقتصاد رفتاری پیشگام باشند.
نظریات توورسکی و کانمن متمرکز بر خطاهای سیستماتیکی است که ناشی از سوگیریهای شناختی هستند. در تعریف سوگیریهای شناختی میتوان گفت الگوی تفکر رایجی است که منجر به تصمیمگیری غیرمنطقی انسان میشود. از جمله این خطاهای شناختی میتوان به سوگیری تایید اشاره کرد. افرادی که دچار این خطا هستند، به اطلاعاتی که باورهایشان را تایید میکند بیش از اندازه بها میدهند و اطلاعاتی که مغایر با باورهایشان است را نادیده گرفته یا رد میکنند.
مطالعات توورسکی و کانمن و نظریاتشان که بر شناسایی خطاهای سیستماتیک و سوگیریهای شناختی متمرکز است، به طرزی گسترده مورد پذیرش واقع شده است. این نظریات برای استراتژیهای سرمایهگذاری، تجارت و مدیریت پرتفوی مورد استفاده قرار میگیرند.
جمعبندی
این نکته مورد اتفاق نظر سرمایهگذاران و معاملهگران است که احساسات، بر قیمتها و چرخههای بازار موثر است و هر معاملهگری میداند که داشتن آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، در کنار آشنایی با روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، مسیر موفقیت را برای او هموارتر خواهد کرد. تاثیر مستقیم و به سزای روانشناسی بازار بر سرمایهگذاری افراد در بازارهای مالی مختلف، انکارپذیر نیست. به همین علت است که اشراف بر روانشناسی بازار از طریق مطالعه کتابها و شرکت در دورههای آموزشی مرتبط، میتواند برای گرفتن بهترین تصمیمها به معاملهگران کمککننده باشد.
سوالات متداول
روانشناسی بازار به ما چه میآموزد؟
روانشناسی بازار به ما میآمورد که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک فرد معاملهگر اگر میخواهد به موفقیت برسد، باید علاوه بر روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشد. چرا که مطابق مطالعات روانشناسی بازار، نقش احساسات در تعیین جریان بازار و همچنین اهمیت کنترل احساسات در موفقیت فعالیتهای مالی افراد انکارناپذیر است.
روانشناسی بازار چطور میتواند به نفع معاملهگرها باشد؟
آگاهی از روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایهگذار، به ما این امکان را میدهد که بررسی کنیم آیا در مدیریت سرمایه خود حرفهای عمل میکنیم یا سرمایهگذاری احساسی هستیم؟ این مسئله به ما به عنوان یک فرد معاملهگر کمک میکند خطاهای شناختی و الگوهای رفتاری غلط خود را تصحیح کرده و همچنین با درک احساسات جاری در بازار، تصمیمات بهتری برای فعالیتهای مالی خود بگیریم.
روانشناسی بازار در کدام بازارها کاربرد دارد؟
روانشناسی بازار برای همه انواع کلاسهای دارایی از سهام و اوراق بهادار تا فارکس، ارزهای دیجیتال و… کاربرد دارد. میتوان گفت از آن جایی که موضوع اصلی علم روانشناسی بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و کنشگر اصلی تمام بازارها انسانها هستند، پس روانشناسی بازار در تمام بازارها کاربرد دارد.