هنر معامله با دونالد ترامپ
هفته گذشته برای متحدان آمریکا، دوره آموزشی فشرده و بیرحمانهای در مورد نحوه پاسخگویی به دولت جدید محسوب میشد. اینکه آیا اظهارات رئیس جمهور را به عنوان اهداف سیاستگذاری، تاکتیکهای مذاکراتی یا صرفا لاف زنیای که به هیچ نتیجهای نخواهد رسید در نظر بگیرند. آیا ترامپ را باید به معنای واقعی کلمه جدی تلقی کرد یا اینکه او فقط سعی دارد با شوکه کردن مردم تیتر خبرها را به خود اختصاص دهد؟
الکس راجرز، فلیسیا شوارتز، لوسی فیشر و هنری فوی در نشریه فایننشال تایمز نوشتند: ادعاهای تهاجمی رئیس جمهور منتخب آمریکا در مورد توسعه طلبی های ارضی احتمالی، دوره آموزشی فشردهای برای متحدان آمریکا در زمینه تاکتیکهای مذاکراتی اوست.
به گزارش سرویس بینالملل انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: تنها در فاصله یک هفته تا آغاز دومین مراسم تحلیفش، دونالد ترامپ قصد دارد نقشه آمریکا را دوباره ترسیم کند. یا حداقل این چیزی است که او میخواهد مردم باور کنند.
رئیس جمهور منتخب که در طول کارزار انتخاباتی نسبت به درگیریهای خارجی جدید هشدار داده بود، در روزهای اخیر مجموعهای از ادعاهای تهاجمی را در مورد گسترش اراضی آمریکا مطرح کرده است.
روز سه شنبه، او تهدیدات خود را در خصوص کنترل همزمان بر گرینلند و کانال پاناما تشدید کرد. در یک کنفرانس مطبوعاتی طولانی و نامنسجم، هنگامی که از او پرسیده شد که آیا استفاده از نیروی نظامی را در هر یک از این دو مورد منتفی میداند، او گفت: “نه، نمیتوانم به شما در این باره اطمینان بدهم… ممکن است لازم باشد کاری انجام دهیم. “
ترامپ به این موضوع اندیشیده است که کانادا ایالت 51 ایالات متحده شود و همچنین اعلام کرده که خلیج مکزیک باید “خلیج آمریکا” نامیده شود.
نیویورک پست، ادعاهای دهان پرکن او را به یاد پروژه قرن نوزدهمی که برای اعمال کنترل ایالات متحده بر نیمکره غربی به نام رئیس جمهور جیمز مونرو نامگذاری شده بود “دکترین دونرو” نامید.
برای متحدان، شرکا و همسایگان آمریکا، این ادعاها پیشنمایش چشمگیری است از آنچه که ممکن است طی چهار سال آینده، با حضور رئیسجمهوری در کاخ سفید که ظاهراً هنجارهای بنیادین نظم بینالمللی را کنار میگذارد و به دوستان دیرینه خود حمله میکند، شاهدش باشند. به هر حال، گرینلند تحت کنترل دانمارک، یکی از اعضای ناتو قرار دارد.
یک مقام ارشد اتحادیه اروپا در مورد اظهارات ترامپ در خصوص گرینلند میگوید: «ما انتظار برخی چیزها را داشتیم. برای برخی چیزها برنامه ریزی کردیم. اما هیچ چیز اینقدر دیوانه وار نبود.»
تحریکات ترامپ با تلاش فعالانه ایلان ماسک، میلیاردر عرصه فن آوری که اکنون مشاور اصلی اوست، برای تضعیف چندین دولت متحد دیگر نیز همزمان بوده است. ماسک خواستار برگزاری انتخابات مجدد در بریتانیا و زندانی شدن سر کییر استارمر، نخست وزیر شده است. روز پنجشنبه نیز، او در شبکه اجتماعی خود ایکس، تریبونی را در اختیار رئیس حزب راست افراطی “آلترناتیو برای آلمان” قرار داد، حزبی که در آستانه انتخابات ماه فوریه، ماسک از آن به عنوان تنها راه نجات این کشور یاد کرده است.
در واقع، هفته گذشته برای متحدان آمریکا، دوره آموزشی فشرده و بیرحمانهای در مورد نحوه پاسخگویی به دولت جدید محسوب میشد. اینکه آیا اظهارات رئیس جمهور را به عنوان اهداف سیاستگذاری، تاکتیکهای مذاکراتی یا صرفا لاف زنیای که به هیچ نتیجهای نخواهد رسید در نظر بگیرند. آیا ترامپ را باید به معنای واقعی کلمه جدی تلقی کرد یا اینکه او فقط سعی دارد با شوکه کردن مردم تیتر خبرها را به خود اختصاص دهد؟
ترور ترینا، سفیر سابق ترامپ در اتریش میگوید: “ما همه گربه هستیم و ترامپ یک نشانگر لیزری در دست دارد. بنابراین، آیا ما مثل گربه رفتار میکنیم؟ یا اینکه عقب میایستیم و به نوعی وضعیت را ارزیابی میکنیم؟ “
لرد پیتر ریکتس، مشاور امنیت ملی سابق دولت بریتانیا نیز گفت، ترامپ “هنوز در مرحله کارزار انتخاباتی… یعنی ایجاد اختلال، تحریک و بیثباتسازی” قرار دارد و “اظهارات بیبرنامه” او در کنفرانس مطبوعاتی نباید دلیلی برای وحشت باشد.
رهبران دولتهای متحد آمریکا میدانند که اگر سکوت کنند، این خطر وجود دارد که در حالی که خودشان را ضعیف نشان میدهند، ترامپ شرایط بحث در مورد مسائل مورد اختلاف را تعیین کند. اما آنها همچنین اعتراف میکنند که نمیتوانند از هر اظهار نظری که ناراحت کننده میدانند، ابراز خشم نماید.
برخی از متحدان ترامپ هشدار میدهند که نباید با اظهارات عجیب و غریب رئیس جمهور منتخب از مسیر اعتدال خارج شد. اما آنها اصرار دارند که درسی که باید از اظهارات هفته گذشته گرفت این است که رهبران اگر نمیخواهند خود را تحت فشار زیادی از سوی دولت جدید ببینند، باید راهی برای تعامل مستقیم با ترامپ پیدا کنند.
گوردون سوندلند، سفیر سابق ترامپ در اتحادیه اروپا میگوید: “من با رهبران مختلف خارجی گفتوگوهایی داشتهام و توصیه من تقریباً در همه موارد یکسان بود: خودتان را به یک هواپیما برسانید. به مارالاگو بروید. کسی را همراه نداشته باشید. با رئیس جمهور ترامپ بنشینید و در مورد کارهایی که میتوانید امروز، فردا انجام دهید صحبت کنید – نه 20 سال دیگر. “
آنها اصرار دارند که او در واقع در حال تدارک برنامهای برای حمله به گرینلند یا پاناما نیست، بلکه در حال طرح مسائل مشروع امنیت ملی و اقتصادی است – که او به شیوه خاص خود به دنبال آنها است. رئیس جمهور منتخب سابقهای طولانی در استفاده از اظهاراتی افراطی به عنوان شروع یک مذاکره دارد.
ترامپ مدتهاست که وسواس فکری زیادی برای به دست آوردن نوعی کنترل بر گرینلند داشته است، که سابقه آن به سال 2019 یعنی زمانی باز میگردد که میلیاردر معروف، رونالد لادر این ایده را در ذهن او کاشت.
دستیاران فعلی و سابق ترامپ میگویند که بزرگترین جزیره جهان به دلیل رقابت ژئوپلیتیک فزاینده بر سر قطب شمال از نظر استراتژیک مهم شده است. آنها میگویند که موقعیت گرینلند آن را به مکانی اصلی برای سیستمهای هشدار موشکی تبدیل میکند، که ایالات متحده در حال حاضر در پایگاه نظامی خود در ساحل شمال غربی گرینلند دارد. این سرزمین همچنین سرشار از ذخایر نفت و مواد معدنی کمیاب خاکی است که برای فناوریهای جدید و برای ارتش حیاتی هستند.
سوندلند، سفیر سابق اتحادیه اروپا معتقد است که “معامله نهایی” میتواند این باشد که ایالات متحده حضور نظامی خود را در آنجا “برای دفاع از دموکراسی غربی” افزایش دهد و همچنین “ذینفع انحصاری (منابع) گرینلند” باشد. وی میافزاید: “شما یک ماده معدنی را استخراج میکنید، ارزش آن هر چقدر که باشد، آنها بخشی از آن را دریافت کنند. “
کارلا سندز، سفیر سابق ترامپ در دانمارک میگوید که دولت کپنهاگ گرینلند را علیرغم وضعیت آن به عنوان قلمرو یکی از متحدان ناتو “محافظت نشده” رها کرده است و ترامپ میتواند هم از ایالات متحده و هم از این سرزمین “محافظت” کند. او میگوید: “احساس میکنم این یک کار ناتمام است. “
متحدان ترامپ میگویند که هدف از مطرح کردن وضعیت کانال پاناما، یافتن راههایی برای کاهش هزینههای حمل و نقل است. او نگران نفوذ فزاینده چین است و میخواهد از دسترسی کشتیهای نیروی دریایی ایالات متحده در صورت بروز درگیری اطمینان حاصل کند.
کارولین لویت، سخنگوی دوره انتقالی ترامپ هم گفت: “رئیس جمهور ترامپ توجهات را به نگرانیهای مشروع امنیت ملی و اقتصادی در مورد کانادا، گرینلند و پاناما جلب کرده است. “
دیوید لامی، وزیر امور خارجه بریتانیا میگوید در حالی که لفاظیهای ترامپ میتواند «بیثبات کننده» باشد، اما اغلب با اقدامات او بسیار متفاوت است. او انتقادهای لفظی از اعضای اروپایی ناتو را با تصمیم او برای استقرار نیروهای آمریکایی بیشتر در اروپا در دوران ریاست جمهوری اول خود مقایسه میکند.
لامی میگوید که رویکرد ترامپ، بهویژه هنگام برخورد با کشورهای خودکامه مزایایی دارد. لامی میگوید: “تجربه نشان میدهد که شدت لفاظیهای دونالد ترامپ و تمایل او به پیگیری سیاست خارجی از دریچه ‘صلح از طریق قدرت’ و از طریق درجهای از غیرقابل پیش بینی بودن، یکی از ویژگیهای اوست. “.
اما چنین اطمینان بخشیهایی نتوانسته برخی از متحدان آمریکایی را در مواجهه با اظهارات این هفته وی آرام کند. این مقام ارشد اتحادیه اروپا که در تدوین پاسخ بروکسل به پیروزی ترامپ شرکت داشته است، میگوید: “ما در مورد تحریم ها، اوکراین، تعرفهها و چیزهایی از این دست صحبت کردیم. اما ایده حمله به گرینلند؟ من متحیر هستم. باور نکردنی است. “
پس از اینکه ترامپ در مورد تغییر نام دریاها صحبت کرد کلودیا شینبام، رئیس جمهور مکزیک در مقابل نقشهای مربوط به سال 1607 ایستاد و گفت که آمریکای شمالی باید “آمریکای مکزیکی” نامیده شود.
اما خطر چنین رویکردی، یک جنگ لفظی آشکار است. پس از اینکه جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا اعلام کرد که “حتی یک ذره هم احتمال ندارد” کانادا بخشی از ایالات متحده شود، متحدان ترامپ او را مسخره کردند – به ویژه به این دلیل که پس از اعلام استعفای خود این کار را انجام داد. ماسک در پلتفرم خود ایکس خطاب به او نوشت: “دختر، تو دیگر فرماندار کانادا نیستی، بنابراین مهم نیست چه میگویی. “
جان بولتون، مشاورامنیت ملی دوره قبلی ترامپ میگوید ترامپ از آزار دادن ترودوی چپ گرا لذت میبرد. بولتون میگوید: «او اکنون با کانادا چه میکند؟ آنها را دیوانه میکند، زیرا از آن لذت میبرد.»
پیش از مراسم تحلیف، این خوش بینی وجود دارد که ترامپ در حال ایجاد یک تیم امنیت ملی موثر است که به مدیریت برخی از هیاهوهای اجتناب ناپذیر کمک خواهد کرد.
مقامات و دیپلماتهای اروپایی تاکید میکنند که تیم او تا حد زیادی به مواضع اصلی تری در مورد روابط با اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن پایبند است.
در بروکسل و پایتختهای بزرگ اروپایی، مقامات به چهرههای آشنایی مانند مارکو روبیو، نامزد وزیر امور خارجه، کیت کلوگ، فرستاده ترامپ در امور اوکراین، و مایک والتز، نامزد او برای سمت مشاور امنیت ملی امیدوار هستند تا موضع رئیس جمهور در مورد سیاستهای کلیدی خارجی و تجاری که بر این قاره تاثیر میگذارد را تعدیل نمایند.
یکی از مقامات که با اعضای تیم جدید گفتوگو داشته است میگوید: “تیم جدید آرامتر و کاملاً منطقی است. آنچه ترامپ به مردم خود میگوید که قصد انجام آن را دارد، همان چیزی نیست که در کنفرانسهای مطبوعاتی میشنوید. “
با این حال، آنچه بر پیچیدگی وضعیت موجود میافزاید، چگونگی برخورد با ماسک و مداخلات شخصی او در سیاستهای اروپا است. یکی دیگر از مقامات اتحادیه اروپا میگوید: “ماسک واقعاً ترسناک است. “
ترامپ این هفته ادعای بی اطلاعی از مانورهای ماسک را داشت، اما خاطرنشان کرد که این “چیز غیرعادی” نیست که این میلیاردر متمول در انتخابات دخالت کند.
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان از متحدان سیاسی خود خواسته که با ماسک درگیر نشوند. او به مجله آلمانی اشترن گفت: “قاعده این است: به ترول خوراک ندهید. “
ریکتس، مشاور امنیت ملی سابق بریتانیا میگوید: “من بسیار تردید دارم که عشق بازی ماسک-ترامپ اینقدر طولانی ادامه یابد. آنها دو شخصیت متکبر و خودشیفته هستند. ” او میافزاید که ماسک تلاش میکند «همان تکنیکهای تحریکآمیز و بیثباتکنندهای را که در عرصه تجارت به خوبی به او خدمت کرده است» وارد سیاست کند، اما «فکر میکنم او باید یاد بگیرد که دولت [بریتانیا]آماده است در برابر آن مقاومت کند».
برخی از سیاستمداران اروپایی بر این باورند که اتحادیه اروپا باید با ایدههای مثبت برای روابط فراآتلانتیکی به دولت جدید پاسخ دهد.
فردریش مرز، نامزد محافظهکار پیشتاز در رقابتهای انتخاباتی برای جانشینی شولتز در آلمان، از اتحادیه اروپا خواسته تا در مواجهه با “تصمیمات سیاسی مخرب” آینده “به پا خیزد و وارد عمل شود”.
مرز پیشنهاد کرده که به جای تعرفههای تلافی جویانه، اتحادیه اروپا برای مذاکره در مورد توافقنامه تجارت آزاد با رئیس جمهور ایالات متحده تلاش کند. او هفته گذشته گفت: “ما به یک دستور کار مثبت با ایالات متحده نیاز داریم که هم برای مصرف کنندگان آمریکایی و هم اروپایی سودمند باشد. “
بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا بر این باور است که رهبران خارجی باید از مثال شینزو آبه، نخست وزیر سابق ژاپن، درس بگیرند. آبه، که در سال 2022 ترور شد، به دلیل ایجاد یک دوستی واقعی با ترامپ در نخستین دوره ریاست جمهوری ترامپ در یادها باقی مانده است.
بولتون میگوید آبه توانست نگرانیهای خود در مورد کره شمالی، چین و «غریزه حمایتگرایانه» ترامپ را برطرف سازد، زیرا «دائماً با ترامپ تلفنی صحبت میکرد». آنها همچنین مرتباً با هم ملاقات میکردند و آبه از این فرصتها برای صحبت در مورد سرمایهگذاریهای جدید ژاپن در ایالات متحده استفاده میکرد.
بولتون میگوید: “نمودارهای پرزرق و برق، با نمادهای شرکتها روی آنها و نقشههای ایالات متحده، با فلشهایی به سمت محل قرارگیری کارخانهها وجود داشت. من به هر رهبر خارجی، به ویژه در اروپا میگویم… ببینید آبه چه کرد و سعی کنید از آن تقلید کنید. “
منبع: انتخاب