نسخه اکونومیست برای اقتصاد آفریقا: انقلاب سرمایهداری
اکوایران: نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود تحلیل میکند که فقیرترین قاره جهان باید از گذشته خود و گرایش ارتدوکس دولت گرایی که اکنون بیشتر جهان را در برگرفته است جدا شود و از تجارت، رشد و بازار آزاد استقبال کنند.
به گزارش اکوایران، هفتهنامه اکونومیست تحلیل میکند که آفریقا در سالهای آینده مهمتر از هر زمان دیگری در عصر مدرن خواهد بود. انتظار میرود سهم آن از جمعیت جهان در طول دهه آینده به 21 درصد برسد؛ درحالی که در سال 1800، یازده درصد، در 1950، حدود 9 درصد و در سال 2000 سیزده درصد بوده است. با پیرشدن جمعیت سایر نقاط جهان، این قاره منبعی مهم برای نیروی کار خواهد بود، چراکه نیمی از جوانانی که در سال 2030 به بازار کار وارد میشود آفریقایی هستند.
این فرصت بزرگی برای فقیرترین قاره جهان است. ولی اگر 54 کشور آفریقایی میخواهند از آن استفاده کنند باید کاری استثنایی انجام دهند: از گذشته خود و ارتدوکس دولت گرایی که اکنون بیشتر جهان را در برگرفته است جدا شوند و از تجارت، رشد و بازار آزاد استقبال کنند: آنها نیاز به یک «انقلاب سرمایهداری» دارند.
شکاف آفریقا
اگر به گذشته آفریقا نگاه کنید از برخی مشکلات آن، چون جنگ ویرانگر در سودان و برخی نقاط روشن آن، چون اشتیاق جهانی به آفروبیتز آگاه میشوید. اما چیزی که به راحتی قابل تشخیص نیست واقعیت شوکه کننده اقتصادی است، که اکونومیست آن را «شکاف آفریقا» نامیده است. درحالی که آمریکا، اروپا و آسیا در دهه گذشته تحت تاثیر تحولات تکنولوژی و سیاست قرار داشته اند، آفریقا تاحد زیادی به عقب رفته است. درآمد سرانه آن که در سال 2000 یکسوم سایر نقاط جهان بوده است، اکنون به یکچهارم رسیده است. تولید سرانه نیز احتمالا در سال 2026 تفاوتی با سال 2015 نخواهد داشت. نیجریه و آفریقای جنوبی بسیار بد عمل کردهاند، و تنها چند کشور چون ساحل عاج و رواندا از این روند مستثنی بودهاند.
ضعفهای قاره سیاه
پشت این ارقام، کارنامه ناامیدکنندهای از رکود بهرهوری نهفته است. کشورهای آفریقایی بدون اینکه توسعه پیدا کنند دچار تغییرات ناگهانی شدهاند. مردم درحالی از روستاها به شهر مهاجرت میکنند که بدون انقلابهای کشاورزی یا صنعتی دچار تحولات اجتماعی میشوند. و بخش خدمات که بیشتر مردم در آن فعال هستند نسبت به مناطق دیگر بهرهوری کمتری دارد.
زیرساختهای ضعیف نیز کمکی به این کشورها نمیکند. و با وجود همه بحثها درباره استفاده از فناوری دیجیتال و انرژی پاک برای جهش به جلو، آفریقا فاقد تجهیزات قرن بیستمی است که برای پیشرفت در قرن بیستو یکم لازم است. مشکل دیگری که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته نیز این است که آفریقا به نوعی یک بیابان شرکتی است؛ این منطقه کمتر از هر منطقه دیگری شرکتهایی با درآمد حداقل یک میلیارد دلاری دارد که بیشتر به بازارهای پراکنده و پیچیده آن مرتبط است تا اینکه صرفا به ریسک مربوط باشد. آفریقا سه درصد تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهد، درحالی که کمتر از یک درصد سرمایه خصوصی آن را جذب میکند.
رشد اقتصادی؛ بهترین راه کاهش فقر
اما رهبران آفریقا باید چه کنند؟ از منظر نشریه اکونومیست، اولین قدم این است که باید دههها ایدههای بد را کنار بگذارند؛ از تقلید از بدترین جنبههای سرمایهداری دولتی چین گرفته تا رویکردی که احتمال شکست تولید را در عصر اتوماسیون مطرح میکند. جریانی از تفکر توسعه معتقد است تا زمانی که تلاشهایی برای مهار بیماریها و تغذیه کودکان وجود نداشته باشد رشد نمیتواند فقر را کاهش دهد یا اصلا اهمیتی ندارد. اما تقریبا در همه شرایط، رشد اقتصادی سریعتر بهترین راه برای کاهش فقر و اطمینان از این است که کشورها منابع کافی برای مقابله با تغییرات آبوهوایی را دارند. بنابراین رهبران آفریقا باید رشد اقتصادی را جدی بگیرند. آنها باید روحیه خودباوری را در مدرنسازی تقویت کنند؛ روحیهای که در قرن بیستم در آسیای شرقی و امروز در هند دیده میشود. چند کشور آفریقایی مانند بوتسوانا، اتیوپی و موریس در مقاطع مختلف توافقهایی را ایجاد کردند که پروفسور استفان درکون از دانشگاه آکسفورد، «معاملات توسعه» مینامد: یک پیمان ضمنی میان نخبگان که سیاست را به معنای افزایش اندازه اقتصاد میدانند، نه فقط یک نبرد برای تقسیم منابع و امتیازات. آفریقا برای پیشرفت بیشتر، به چنین توافقاتی میان نخبگان نیاز دارد.
در عین حال، دولتها باید یک اجماع سیاسی به نفع رشد ایجاد کنند. درباره آفریقا، خبر خوب این است که کنشگران قدرتمند خواهان پویایی اقتصادی هستند. نسل جدید از آفریقاییها که دههها پس از استقلال به دنیا آمدهاند به شغلشان بسیار بیشتر از استعمار اهمیت میدهند. به گفته اکونومیست، کاهش «شکاف آفریقا» مستلزم نگرشهای جدید اجتماعی نسبت به تجارت است؛ مشابه نگرشهایی که موجب رشد چین و هند شد. آفریقاییها به جای تعهد بیش از حد به شغلهای دولتی و شرکتهای کوچک میتوانند با سرمایه گذاران ریسکپذیر بیشتری کار کنند. همه کشورهای آفریقایی، به زیرساختهای بیشتر، رقابت آزاد بیشتر و مدارس بسیار بهتری نیاز دارند.
لزوم ادغام بازارهای آفریقایی
کار بسیار مهم دیگر، ادغام بازارهای آفریقایی است، بهطوری که شرکتها بتوانند مزیت ناشی از مقیاس بیشتری کسب کنند و به اندازهای برسند که سرمایه گذاران خارجی را جذب کنند. این شرایط به معنای پیشبرد برنامهها برای مناطق سفر بدون ویزا، یکپارچه سازی بازارهای سرمایه، اتصال شبکههای داده و در نهایت تحقق رویای یک منطقه آزاد تجاری است.
به گفته اکونومیست، عواقب ادامه دادن به شرایط موجود برای آفریقا وخیم خواهد بود. اگر «شکاف آفریقا» بزرگتر شود، آنها تقریبا همه اقشار بسیار فقیر جهان را تشکیل میدهند، که فاجعهای اخلاقی است و از طریق جریانهای مهاجرت و بیثباتی سیاسی ثبات را در سایر نقاط جهان نیز تهدید میکند. اما دلیلی برای قطع امید وجود ندارد. وقت آن است که رهبران آن حس جاه طلبی و خوشبینی را کشف کنند. آفریقا نیازی به پس انداز ندارد؛ این قاره به پدرسالاری قناعت و فساد کمتر، و سرمایهداری بیشتر نیاز دارد.
منبع: اکو ایران