نشنال اینترست: آمریکا یک واقعیت را درباره ایران بپذیرد

نشنال اینترست: آمریکا یک واقعیت را درباره ایران بپذیرد
خلاصه اخبار

نشریه «نشنال اینترست» در تحلیلی با اشاره به تحریم های گسترده نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب علیه ایران تاکید کرد، سیاست «تحریم حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران تاکنون دستاوردی برای آمریکا و متحدانش نداشته است.

«پل آر. پیلار» نویسنده این مقاله نوشت: سیاست آمریکا در قبال ایران آشکارا شکست خورده است. این امر حداقل در شش سال گذشته از زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا از توافق چندجانبه موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد، به وضوح دیده می شود.

این تحلیل افزود: دولت ترامپ تحریم‌های ایران را به جنگ اقتصادی همه جانبه با عنوان «فشار حداکثری» گسترش داد. دولت جو بایدن، ‌رییس جمهوری آمریکا، نیز به بیشتر فشارهای اقتصادی سلف خود بر ایران ادامه و حتی تحریم‌های ضدایرانی خود را افزایش داده است. در واقع می توان گفت طی سال‌ها هر زمان که سیاستمداران آمریکایی می‌خواستند رویکردی را که سخت‌تر از یک اقدام دیپلماتیک اما کم‌هزینه‌تر و پرخطرتر از حمله نظامی باشد در معرض توجه مخاطبان داخلی و خارجی قرار دهند از «تحریم» استفاده کرده اند. با توجه به اینکه ایران، به قول فرید زکریا، تحلیلگر برجسته آمریکایی، تحریم‌شده‌ترین کشور روی کره زمین است، شکست این سیاست به‌ طور ویژه در مورد آن خطرناک است.

نویسنده در تشریح دلیل به کارگیری تحریم علیه ایران از سوی غرب و به ویژه آمریکا نوشت: مفهوم اساسی – که مکرراً در لفاظی‌ها و حتی بحث‌های سیاسی جدی درباره ایران شنیده می‌شود – این است که تهران ذاتاً با هر دولتی که بخواهیم با آن تجارت کنیم متفاوت است، زیرا به شدت به دنبال تسلط منطقه‌ای است. این تصویر ایران را محرک اصلی بیشتر یا حتی همه آشوب‌ها و بی ثباتی‌ها در خاورمیانه معرفی می کند. فرض دیگر غرب برای اعمال تحریم‌های ضد ایرانی این است اگر فشار اقتصادی بتواند تغییراتی را در رهبری و سیاست‌های تهران ایجاد کند، ایران به یک کشور «عادی» تبدیل می‌شود که شایسته پذیرش در جامعه بین‌المللی است.

پیلار در رد ادعای زکریا که ایران را به خودی خود کنشگر تحولات منطقه ای توصیف کرده بود نوشت: اکثر اقدامات ایران که در فهرست رفتارهای شرورانه یا بی‌ثبات‌کننده این کشور از نظر غرب، ثبت شده است، پاسخی به آنچه که عامل دیگری بر علیه ایران انجام داده است. برای مثال، موشک‌ها و پهپادهایی که ایران در ماه آوریل (فروردین 1403) به سوی اسرائیل پرتاب کرد، پاسخ مستقیمی به حملات متعدد اسرائیل علیه منافع این کشور بود. به همین ترتیب، حمله موشکی ایران در ژانویه 2020 (دی 1398) به دو پایگاه هوایی عراق که محل استقرار نیروهای آمریکایی است، انتقام ترور (شهید) قاسم سلیمانی، رهبر ارشد نظامی و سیاسی ایران توسط آمریکا بود.

در بخش دیگری از این مقاله و در تشریح اشتباه برداشت غرب از روابط ایران با گروه های منطقه‌ای آمده است: انگیزه‌های مشابهی زیربنای روابط ایران با رژیم‌ها و گروه‌های دیگر در منطقه است که معمولاً اما به اشتباه به آنها برچسب «نیابتی های ایران» داده می‌شود. در حالی که نیابتی‌های ادعایی غرب برنامه‌های خود را دارند، تا جائی‌که بزرگترین اقدام آنها در سال‌های اخیر – حمله حماس به جنوب اسرائیل در اکتبر 2023 (15 مهر 1402) ‌- ایران را نیز به اندازه دیگران شگفت‌زده کرد. اتحادی که ایران با شریک اصلی غیردولتی خود – حزب‌الله لبنان – حفظ می‌کند، در درجه اول برای حفظ یک بازدارندگی علیه اسرائیل است. با توجه به اینکه ایران با اسرائیلی مواجه است که قبلاً حملات خشونت‌بار مکرری را در داخل ایران آغاز کرده و به ترور و خرابکاری، خصومت‌های بی‌پایان علیه این کشور مبادرت کرده و آشکارا تهدیدهای بیشتر و احتمالی بزرگ‌تر مطرح می کند جای تعجب نیست که ایران نیاز به چنین بازدارنده‌ای را درک کند.

این تحلیل چنین نتیجه‌گیری کرد: همانطور که مقایسه رفتار ایران قبل و بعد از شروع فشار حداکثری نشان داده است، چنین محدودیت‌هایی ایرانی‌ها را از انجام بسیاری از کارهایی که آمریکا در تلاش است تا از آن جلوگیری کند، باز نداشته است. آنچه را که رهبران این کشور در راستای منافع امنیت ملی ایران می‌دانند – از جمله خنثی کردن، آماده‌سازی یا تلافی‌ تهدیدات واقعی علیه ایران – حتی با وجود منابع کمیاب انجام خواهند داد. بنابراین سیاستگذاران آمریکایی که تا کنون با وجود کسری‌های بزرگ بودجه ای و نابسامانی‌های اقتصادی ایالات متحده از راه‌اندازی جنگ های تهاجمی ابائی نداشته اند، باید بتوانند با حقیقت رو به رو شوند.

منبع: خبر آنلاین

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *