۱۰ توصیه «جاودانه» برای تقویت مسیر حرفهای
مترجم: مریم مرادخانی
عرصه کسب و کار به طور ناگهانی و به سرعت تغییر میکند. روشهای مدیریتی نیز همواره در حال تکاملند. با این حال، هنوز مهارتهای رهبری سازمانی، ارتباطی، استراتژی و حل مساله وجود دارند که به قوت خود باقی هستند و از تغییرات مصونند. مجله کسب و کار هاروارد به مناسبت انتشار هزارمین قسمت پادکست پرچمدار خود، «آیدیاکست»، سراغ آرشیو خود رفته و ۱۰ توصیه «جاودانه» برای تقویت مسیر حرفهای را شناسایی کرده؛ توصیههایی که هرگز قدیمی نمیشوند.
1- یک حرفه معنادار بسازید
شغل شما میتواند در حد یک منبع درآمد ماهانه باشد اما اگر چیزی فراتر از این باشد، شما هنگام انجامش شادتر و پربازدهتر خواهید بود. در یکی از اپیزودهای پادکست در سال 2019 «نیکلاس پیرس»، استاد مدرسه کلاگ توضیح میدهد که چرا باید حرفه خود را هدفمند بسازید. او میگوید:
«ایده شغل حقیقی زندگی، نه تنها به این معناست که به بهترین و والاترین ارزشهای خود اجازه دهیم نحوه انجام کار و رفتارمان در محل کار را تعیین کنند، بلکه حتی برای انتخاب شغلمان، راهنماییمان کنند. این یعنی شغل و اثرگذاریای را انتخاب کنیم که در هر برهه از زمان، نسبت به انجامش بیشترین اشتیاق و ضرورت را حس میکنیم. شغلی که حس میکنیم باید انجامش دهیم. این شغلی است که نمیتوانیم انجامش ندهیم. و وقتی به روحمان اجازه میدهیم چراغ راهنمای ما در مسیر شغلیمان باشد، میتوانیم با اطمینان بگوییم که این شغل، واقعا و حقیقتا از آن ماست.»
2- به دلَ گفتوگوی سخت در محل کار بروید. میتوانید بدون ناراحت کردن دیگران انجامش دهید.
در هر شغلی، گاهی باید راجع به مسائلی که برایمان سخت است صحبت کنیم. باید نحوه مدیریتشان را یاد بگیریم. ابتدا باید یاد بگیرید از خودتان و ایدهتان دفاع کنید و سپس، تبدیل به رهبر یک تیم شوید که میتواند اختلافات را مدیریت کند. سال 2018، «هالی ویکز»، مشاور ارتباطات در یکی از قسمتهای پادکست درباره سختیهای شایعی که موقع انتقال یک خبر بد پیش میآیند توضیح میدهد: «تمایل ناخودآگاه ما در این مواقع این است که خبر بد را تلطیف کنیم یا سعی کنیم شنونده را با خوب به نظر رساندن خبر، شاد کنیم. مشکل اصلی شفاف نبودن در آن لحظه، این است که به شنونده یاد میدهید گمانهزنی کند. و احتمال اینکه حدسهایش در راستای دیدگاه شما باشد بسیار کم است. آدمها خیلی خودمحور هستند و بیشتر به نفع و علایق شخصی خود فکر میکنند. به همین خاطر است که سوءتفاهمات مکرر رخ میدهند.»
3- میتوانید خودتان باشید، بدون اینکه بیش از حد از خود اطلاعات بدهید. بدانید چه زمانی خود را فاش کنید و چه زمانی نباید این کار را کنید.
تحقیقات نشان میدهد که تیمها به رهبرانی که آسیبپذیریهای خود را افشا میکنند و خودشان هستند، بیشتر اعتماد دارند. اما افشای بیش از حد اطلاعات میتواند نتیجه معکوس دهد. در یکی از قسمتهای پادکست در سال 2013، «لیزا راش»، استاد مدرسه «سی سیمز»، توضیح میدهد که چطور تلاش بیش از حد برای درک فرد یا شرایط میتواند قدرت شما را تضعیف کند:
«اگر فقط یک توصیه برای مدیران داشته باشم، این است که اغراق نکنید. از خودتان داستان نسازید. آدمها باهوش هستند و دستتان را میخوانند. و این میتواند صدمات جبرانناپذیری به بار بیاورد. یک افشاگری نه چندان عالی که به لحاظ احساسی با موقعیت جور است بسیار بهتر است از اینکه صداقت نداشته باشیم و یک داستان درباره خودمان سرهم کنیم. دومین توصیهام این است که خودافشاگری باید هم با موقعیت متناسب باشد و هم به پیشبرد وظیفه مربوطه، کمک کند. هدف شما از خودافشاگری، نباید تعریف و تبلیغ خودتان یا کسب تایید از مخاطب باشد.»
4 – میخواهید بهتر تصمیمگیری کنید؟ تصمیمات گذشتهتان را مرور کنید
مسیر حرفهای شما متشکل از تصمیماتی است که در طول زمان میگیرید. و چارچوبهای مفیدی وجود دارند که در طول مسیر، انتخابهای درست انجام دهید. اما کمتر کسی برای مرور افکارش پس از تصمیم، وقت و انرژی میگذارد. «آساد لی»، خلبان جنگنده نیروی هوایی ایالات متحده که سال 2023 به گفتوگویی با پادکست دعوت شده بود، تصمیمگیری تحت فشار را آموزش دیده. او میگوید برای بهبود تصمیمگیری، هیچ ابزاری بهتر از گزارش کردن نیست: «پس از هر پروژه، خوب به این فکر کنید که چطور میتوانید بهتر باشید. در پایان هر هفته، چند موردی که میتوانید از این به بعد در خودتان بهبود دهید را بنویسید. پس از گذشت یکی دو سال، شگفتزده خواهید شد که چقدر پیشرفت کردهاید.»
5- میانه مسیر حرفهای، نقطه کاهش بازدهی نیست بلکه یک فرصت است.
در میانسالی، طبیعی است که حس کنید مسیرهای کمتری به رویتان باز است. اما «چیپ کانلی»، مدیرعامل سابق، این را فرصتی میداند که با دانش و تجربهای که کسب کردهاید، حرفه خود را بازتعریف کنید.
سال 2024، او داستان «ویرایش میانسالی» خود را برای مخاطبان تعریف کرد: «این به آن معنا بود که باید واقعا با بعضی از هویتها و نقشها و شیوههای زندگی کردنم خداحافظی میکردم. در دهه 50 زندگی، حس کردم یک لوح سفید در دست دارم. میتوانستم بگویم خیلی خب! حالا که این چیزها را دور انداختهام، چطور میخواهم زندگیام را بگذرانم؟ چه چیزی میخواهد به زندگیام معنا ببخشد؟»
6- از طریق همکاری با شکاکان، بر آنها پیروز شوید
شما در مسیر حرفهای خود با افرادی با تجربیات و منیتهای متفاوت روبهرو میشوید.
وقتی یکی از همکارها دیدگاه متفاوتی دارد، ممکن است وسوسه شوید که درباره موضع خود بحث کنید و استدلال بیاورید. اما تجربه ثابت کرده که اگر با هم مشکل را حل کنید، موثرتر خواهد بود.
سال 2022، فیلمساز برنده اسکار «ران هوارد» در مصاحبهای با پادکست گفت که در اوایل مسیر حرفهایش، زمانی که ستاره سینما «بتی دیویس» را راهنمایی میکرده از سبک رهبری مشارکتی استفاده کرده:
«او فکر میکرد من یک جوانک هستم که سیتکام (کمدی موقعیت) کار کردهام. واقعا سخت بود که احترام او را به دست بیاورم. اما سرانجام موفق شدم. دلم را به دریا زدم و به او گفتم این رویه جواب نمیدهد. چه کار کنیم؟ چه کار باید کرد؟ نظر تو چیست؟ و او در پایان کار به جایی رسید که از من تعریف و تمجید میکرد.»
7 – نقشهای جدید را بر اساس پتانسیلهای یادگیریشان ارزیابی کنید.
مسیر حرفهای مثل یک سفر است نه صعود. پس به نقش جدید به چشم یک پله نردبان نگاه نکنید. به آن بیشتر به عنوان فرصتی برای یادگیری نگاه کنید. ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت در سال 2017 در مصاحبهای توضیح داد که چطور انتخابهای حرفهای که او را از منطقه امنش خارج کرده و مسیرش به سمت مدیرعاملی را هموار کردهاند: «موضوع به این شکل نبود که بگویم این حرکت بعدی من است که باید برایش یک برنامه بزرگ بچینم و برای رسیدن به جایگاه مدیریت، انجام دهم. موضوع قطعا این نبود.
در واقع، به خوبی به یاد دارم که استیو بالمر (مدیرعامل وقت مایکروسافت) میگفت هی، ببین، اگر به تیم بینگ بروی و کارت را درست انجام ندهی یا موفق نشوی، این احتمالا آخرین شغلت خواهد بود. اما چیزی که نهایتا در انتخابهایم تاثیر داشت این سوال بود که چه چیزهایی یاد خواهم گرفت؟
کجا میتوانم تاثیر داشته باشم؟ کجا میتوانم به شکلی منحصر به فرد، نقش ایفا کنم؟»
8- وقتی گزینههای همیشگیات جواب نمیدهند، ایجاد گزینههای جدید، ارزشش را دارد.
گاهی اوقات با انتخاب بین دو گزینه بیارزش روبهرو میشوید. سال 2017، جنیفر ریل، استاد مدرسه راتمن، ایده نوآورانه به نام «تفکر یکپارچه» ارائه کرد:
«گاهی دو راهیهایی وجود دارند که بدهبستانهایشان، یعنی چیزهایی که از دست میدهیم در مقابل چیزهایی که به دست میآوریم، غیر قابل قبولند. اگر انجامش ندهم، میبازم. اگر انجامش دهم، مشکل را حل نمیکند. در این موقعیت باید از خودت بپرسی آیا راه بهتری وجود دارد؟
آیا میشود گزینهای به جز دو گزینه معمول را متصور شد؟
آیا میشود راهی را انتخاب کرد که چیزی که از دست میدهم قابل قبول باشد؟ آیا میشود یک گزینه بهتر پیدا کرد، یک انتخاب جدید که امروز وجود ندارد؟»
9- برای تسکین فرسودگی، یاد بگیرید عامل اصلی را شناسایی کنید
بسیاری از مدیران برای مدیریت استرس و فرسودگی تیمشان با مشکل مواجهند. و معمولا دلیلش این است که آن را درک نمیکنند.
طی دوران کرونا در سال 2020، «کریستینا ماسلاش»، استاد دانشگاه برکلی در پادکست توضیح داد که فرسودگی، یک پدیده گروهی است نه فردی. و توصیهای به مدیران ارائه کرد: «سعی کنید سراغ واحد یا تیمتان بروید و بپرسید حال و احوالتان چطور است.
انجام چه کاری را میتوانیم شروع کنیم؟ چه مشکلاتی دارید که روی دیگران هم تاثیر گذاشته؟ و چه راهحلهای احتمالی یا نوآوریهایی میتوانند به حلشان کمک کنند؟
به این ترتیب، شما از یکی از مهمترین مشکلات در رابطه با فرسودگی رها میشوید و آن، سرزنش فردیست که دچار فرسودگی شده و ایجاد حس ناکافی بودن در او.»
10- همه سودها یکسان ایجاد نمیشوند
برای آنکه یک رهبر سازمانی فوقالعاده باشید، نمیتوانید دیدگاه متغیر جامعه نسبت به کسب و کار را نادیده بگیرید.
یکی از مواردی که باید به آن فکر کنید، گفتمان ادامهدار درباره سرمایهداری سهامداران در مقابل سرمایهداری ذینفعان است.
سال 2011 در یکی از اپیزودهای پادکست، پروفسور «مایکل پورتر» استاد مدرسه کسب و کار هاروارد، ایده «ارزش مشترک» را توضیح داد: «میلتون فریدمن، اقتصاددان استدلال میکرد که مسوولیت اجتماعی یک کسب و کار، به حداکثر رساندن سودهایش است. این ایده به خودی خود خوب بود. اما اگر به شکلی سطحینگرانه به ایجاد ارزش اقتصادی فکر کنید، اگر تاثیرات گستردهتر و بلندمدتتر و ظریفتر پایداری موفقیت یک شرکت را درک نکنید، به نقطهای میرسید که سودتان، به بهای از دست دادن جامعه حاصل خواهد شد.»
منبع: HBR
منبع: دنیای اقتصاد