چگونه۱۴۳سال قبل، سمرقند و بخارای ایران به روسیه ضمیمه شد؟

چگونه۱۴۳سال قبل، سمرقند و بخارای ایران به روسیه ضمیمه شد؟
خلاصه اخبار

صدوچهل و سه سال قبل در چنین روزی با انعقاد یک قرارداد ننگین بین ایران و روسیه، شهرهای سمرقند و بخارا از خاک ایران تقدیم روس ها شد. ماجرای مقاومت رشید خان قوچانی را در این گزارش بخوانید.

رسول سلیمی:  سی شهریور سالروز انعقاد قراردادی با عنوان «آخال» است که 143 سال قبل، با تحمیل آن از سوی روسیه بر ایران، بخش هایی از شهرهای شمال شرق کشور در دوره قاجاریه از وطن جدا شد.

قاجارها که از زمان تاسیس، مانند دوران پیش از حکمرانی خود، زیست سیاسی قبیلگی داشتند، تا سال ها ارتش منظمی در اختیار نداشتند و در زمینه مدیریت سایر مسائل از قبیل اقتصاد، فرهنگ و سیاست نیز نتوانستند بر ساختارهای سنتی در برابر تغییرات جامعه مدرن غلبه کنند. در نتیجه تصویر واقع بینانه ای از سیاست خارجی پیدا نکردند.

این مسائل از یک سو نفوذ کشوری همچون روسیه را برجسته می کرد تا پادشاهان قاجار نیز که دو شکست سهمگین از روس ها را به چشم دیده بودند، از موضعی پایین تر نسبت به تحولات بین‌المللی عمل کنند و نتوانند مقابل این ابر قدرت در برابر آنچه منافع ملی نامیده می شود، مقاومت کنند. از این رو به طور مشخص ضعف نیروی نظامی و نبود یک ارتش منظم یکی از مهمترین دلایل انعقاد پیمان «آخال» نیز شد.

شرایط سیاسی و اقتصادی پیش از آخال

امپراتوری روسیه حتی پس از انعقاد قرارداد ترکمنچای و گلستان، به بهانه‌های مختلف اقدام به تصرف و حمله به مناطق مرزی با ایران از جمله سمرقند، تاشکند، آرال، بخارا و خوارزم می‌ کرد. ایران نیز به دلیل ضعف نظامی و عدم وجود استحکامات دفاعی در مرزهای خود، عموما توان مقابله با این تهاجمات را نداشت و یا در صورت ایستادگی، شکست می‌خورد. از سوی دیگر توجه سیاسی ایران در آن دوره معطوف به جنوب کشور و انگلیس ها شد و مجموعه بی تدبیری هایی که ناشی از عدم رویکرد همه جانبه به سیاست خارجی و شناخت بازیگران آن زمان می شد، هم شهر هرات را با فشار انگلیسی ها از وطن جدا کرد و هم قرارداد آخال به جدایی شهرهای شمال شرق کشور انجامید.

این در حالی بود که پس از شکست 1860 ایران قاجاری و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، در سال های 1873 تا 1881، امپراتوری روسیه اشغال خاک ایران در بخش شمالی فلات ایران را در پیش گرفت. روسیه به نحوی مرزها را در معاهده آخال ترسیم کرده بود که علاوه بر انتقال بهترین نواحی آن منطقه به کشور خود، خطر بسیار بزرگی برای صنعت و کشاورزی خراسان ایران نیز به‌وجود می‌آورد و به مرور منطقه خراسان را از وجود منابع طبیعی محروم کرد. چه آنکه تا پیش از آن به دلیل وجود کوهستان ها و چشمه های سرشار در منطقه خراسان، زیست اقتصادی این منطقه بسیار پر رونق بود اما بعد از قرارداد آخال، تعادل اقتصاد این منطقه نیز تغییر کرد.

ناصرالدین شاه که در این برهه از زمان، تمام تمرکزش بر حل منازعات با انگلیس در مرزهای جنوب شرقی ایران بود. در چنین شرایطی روسیه به بهانه اینکه ترکمن ها در شمال شرق، شرایط را برای تجارت سخت کردند و امکان داد و ستد فراهم نیست، اقدام به تصرف این منطقه کردند.

چگونه143سال قبل، سمرقند و بخارای ایران به روسیه ضمیمه شد؟

تفاوت قرارداد آخال با ترکمنچای و گلستان

پیمان آخال به ظاهر تفاوت های زیادی با قراردادهای ترکمنچای و گلستان داشت؛ ولی از یک منظر نمونه به مراتب بدتری از آن دو بود. دو قرارداد ترکمنچای و گلستان در شرایطی به پادشاهان قاجار تحمیل شد که نظامیان ایران در مقابل ارتش روسیه شکست خوردند و توانایی مقابله دوباره با این کشور را نداشتند. ولی در پیمان آخال، هیچ‌گونه برخورد نظامی میان ایران و روسیه اتفاق نیفتاده بود و فشار نظامی از سوی روس ها به ایران وارد نشده بود.

در نهایت به واسطه ضعف ساختار دفاعی و مدیریتی حکومت قاجار و شخص ناصرالدین‌شاه، این پیمان که دارای چهار محور بود با امضای مؤتمن‌الملک (وزیر خارجه ایران) و ایوان زینوویف (فرستاده روسیه) در 23 آذر سال 1260 ه. ش. به صورت رسمی به اجرا درآمد. نکته قابل تامل در خصوص این معاهده این است که روسها به بهانه برقراری امنیت در منطقه ترکمن ها و آخال، شاه قاجار را راضی به انعقاد قرارداد کردند. 

محورهای مهم قرارداد آخال

محورهای این قرارداد در دو بخش تعریف می‌شود: بخش نخست آن به مساله تعیین مرزها و علامت‌گذاری آنان مربوط می‌شود. این قسمت از قرارداد، به خودی خود بخش قابل توجهی از سرزمین هایی را که به ایران تعلق داشت برای همیشه از وطن جدا کرد. در ادامه نیز روس ها برای ضربه زدن به ترکمن ها، مرز را طوری ترسیم کردند که قبایل و طوایف ترکمن از هم گسیخته شدند و بخشی تحت حاکمیت ایران و بخش دیگر نیز در مرزهای روسیه آن زمان قرار گرفتند.

روسیه طوری مرزها را در معاهده آخال ترسیم کرده بود که علاوه بر انتقال بهترین نواحی جغرافیایی و طبیعی آن منطقه به کشور خود، خطر بسیار بزرگی برای صنعت و کشاورزی خراسان ایران نیز به وجود می‌آورد. بر این اساس، روسیه کوه‌های مرتفع را در مرزهای خود قرار داده بود و به این ترتیب آب و چشمه‌های حاصله از این کوه‌ها نیز متعلق به روسیه بود. چنین ترسیمی این امکان را به روسیه می‌داد که در هر زمانی، مانع از انتقال آب به ایران شود. علاوه بر این ها، دولت ایران نیز متعهد شده بود در مسیر آب نه روستای جدیدی دایر کند و نه بیش از حد مجاز کشاورزی تعیین شده آب مصرف کند. در واقع ناصرالدین شاه یکی از بهترین نواحی طبیعی و ژئوپلیتیکی که می‌توانست آب کشاورزی خراسان را فراهم آورد و یک منطقه اقتصادی، صنعتی و کشاورزی پیشرفته ایجاد کند را بدون هیچ مانعی به روسیه تقدیم کرد.

چگونه143سال قبل، سمرقند و بخارای ایران به روسیه ضمیمه شد؟

بخش فیروزه‌ای «پیمان آخال»

اما موضوعی که حتی پس از پیمان آخال همچنان مناقشه‌برانگیز بود، روستای فیروزه در مرز ایران بود. روستای فیروزه امروز درست چسبیده به مرز و درون کشور ترکمنستان امروزی است و به منطقه‌ای ییلاقی و تفریحی تبدیل شده است و حتی اقامتگاه تابستانی رئیس‌جمهور ترکمنستان در آنجا قرار دارد و فاصله کمی با پایتخت این کشور دارد. روس‌ها هم از علاقه ایران به فیروزه اطلاع داشتند و حتی در عهدنامه‌های بعد از آخال، بندهایی درباره بازگرداندن فیروزه به ایران گنجانده بودند؛ اما تا اواخر پهلوی اول از آن طفره رفتند و درنهایت طی پیمانی، ایران از زیر بار ادعای مالکیت فیروزه شانه خالی کرد.

روس‌ها پس از آخال نیز همچنان به ادعاها و تنش‌های مرزی ادامه می‌دادند که فیروزه غم‌انگیزترین آنها بود. سودای تسلط بر دو سوی دریای خزر و رخدادهای سیاسی در اروپا از جمله کنگره برلین که موجب شده بود روس‌ها از تصرف سرزمین‌های جدید در آن منطقه ناامید شوند و همچنین، رقابت با رقیب آسیایی‌شان، بریتانیا که درگیر شورش در مستعمراتش بود و توان مقابله با پیشروی روس‌ها را نداشت. چه آنکه ضعف سلسله قاجاریان، تزارها را بیش از پیش برای دستیابی به سرزمین‌های شمال‌شرق ایران مصمم کرده بود.

به عبارت دیگر ضعف سیاسی حکومت، نفوذ ایران را در آن منطقه دشوار کرده بود؛ به‌شکلی که خوانین مرو و آخال و بخارا و دیگر نقاط ترکمن تا زمان فتحعلی‌شاه از دولت ایران اطاعت می‌کردند و قاجاریان حاکم صوری منطقه بودند، اما پس از شکست‌های ایران از روسیه، خوانین این مناطق با بی‌اعتنایی به ایران ضعیف‌شده، خودشان را مستقل می‌دانستند. این استقلال به‌حدی رسید که حتی در چند نبرد به‌ویژه در نبرد مرو نیز قشون قاجار را شکست دادند و حکومت مرکزی نتوانست از شورش ها جلوگیری کند.

اما روس ها با یک ترفند سیاسی توانستند در پیمان آخال، فیروزه را نیز تصاحب کنند. در یکی از بندهای این قرارداد، به‌روشنی مسیری که از شمال فیروزه می‌گذشت و جاده عشق‌آباد به فیروزه را قطع می‌کرد، مرز دو کشور تعیین شد؛ اما زیرکی روس‌ها در بندهای بعدی این قرارداد، خود را نشان داد. آنها ادعا کردند چون منبع آب رود فیروزه و دیگر رودهای منطقه در ایران است، حکومت قاجار نباید روستاها و حتی زمین‌های کشاورزی اطراف رود را گسترش دهد. حتی شش روز پس از آخال نیز روس‌ها قراردادی دیگر به‌صورت محرمانه با ایران منعقد کردند که در آن نحوه و میزان استفاده از آب‌هایی را که از ایران سرچشمه می‌گرفت و به مرز آنها می‌رفت، مشخص می‌کرد.

چگونه143سال قبل، سمرقند و بخارای ایران به روسیه ضمیمه شد؟
میر رشیدخان شجاع‌الدوله معروف به رشیدخان

ماجرای مقاومت رشید خان قوچانی 

اما در این میان برخی خوانین وطن پرست در برابر این پیمان بی تفاوت نبودند و در برابر حکومت مرکزی مقاومت کردند. چندین بار از طرف حکومت مرکزی ایران به حکومت محلی میر رشیدخان شجاع‌الدوله (سردار کل یا ایلخان کل اتحادیه ایله ای کُرمانج شمال خراسان) دستور تحویل فیروزه به روس ها داده شده بود. اما رشیدخان هر بار به بهانه‌های مختلف زیر این بار این پیمان نرفته بود و نمی‌خواست که قسمتی از سرزمین کُردهای شمال خراسان را به بیگانگان واگذار کند. اما بالاخره ناصرالدین‌شاه فرستاده مخصوص خود محمد صادق خان امین نظام را از مرکز اعزام کرد و مؤکداً به میر رشیدخان شجاع‌الدوله دستور داد که فیروزه را تحویل دهد. چون شهر فیروزه در حوزه حکومت محلی رشیدخان شجاع‌الدودله قرار داشت او عازم محل می شود. کاروان او از شهر قوچان به سوی فاروج راه افتاد اما در میانه راه اسب او به پشت برمی‌گردد و او زخمی می شود. در ادامه معالجات مؤثر واقع نمی‌شوند و روز دیگر در سن حدودا هشتاد سالگی فوت می کند.

رشیدخان حاکم قوچان در روز یکشنبه 30 مهر 1272 درگذشت و جنازه او به مشهد منتقل و در بارگاه امام رضا(ع) در مقبره خانوادگی زعفرانلو در کنار برادرش دفن می‌شود. در روز جمعه 26 آبان 1272 در قوچان زلزله ای مهیب رخ می دهد. تعداد زیادی از مردم در جریان این زلزله کشته می‌شوند. فاصله فوت رشیدخان تا وقوع زلزله فقط 27 روز بوده‌است. بدین ترتیب دو حادثه نزدیک به هم سوگواری مردم قوچان را دو چندان می کند. شعر و موسیقی اولیه «وای وای رشیدخان» به زبان کردی کرمانجی در همان دوره سروده و اجرا شد که این قطعه، نشان‌دهنده تالم و تاثر مردم منطقه از فوت رشیدخان و از دست دادن خاک وطن و بعد هم حادثه زلزله ناگوار قوچان بوده‌است.

منبع: خبر آنلاین

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *