چرا گفتوگو و نه مذاکره؟!/ همه چراغهای روشن شده در دولت خاتمی با روی کار آمدن احمدی نژاد خاموش شد/دولت چهاردهم این مُرده را چه طور زنده کند؟
دور جدید گفتوگوهای ایران و اروپا، دوشنبه و سه شنبه در ژنو برگزار می شود.اما گفته شده آنچه در پیش است گفتوگو است نه مذاکره. چرایی آن به وضعیت موجود در رابطه ایران و اروپا مرتبط است که هنوز بستر برای مذاکره فراهم نیست.
زینب اسماعیلی: دور جدید گفتوگوهای ایران و اروپا، دوشنبه و سه شنبه در ژنو برگزار می شود. شهری که بارها میزبان مذاکراتی برای ارتقای دیپلماسی در کشورهای مختلف بودهاست و ایران نیز در آذرماه 1392 به توافقی موقت که بسترساز برجام شد در ژنو دست یافت.
اما تحولات سریع، جهان امروز را با یک دهه پیش بسیار متفاوت کردهاست. از برجام بهعنوان توافقی که در سال 94 به دست آمد، در واقع تنها پوستهای ماندهاست و حتی ترکیب اعضای 1+5 را به سختی میتوان دور یک میز نشاند. به واسطه جنگ با اوکراین، اروپا با روسیه در چنان موضعی قرار گرفته که بعید است در کنار هم نشستن آن اعضا بتواند کمکی به ایران کند.امریکا اساسا در برجام نیست که بتواند به مذاکرات بپیوندد اگر چه راه حل نهایی با حضور این کشور دستیافتنیتر به نظر میرسد.
از همین رو است که مقامات وزارت خارجه ایران تاکیددارند آنچه قرار است این هفته با شرکای اروپایی انجام گیرد، گفتوگو است و مذاکره نیست.
اما چرا گفتوگو آری و مذاکره نه؟
چرایی آن به وضعیت موجود در رابطه ایران و اروپا مرتبط است که هنوز بستر برای مذاکره فراهم نیست.
علاوه بر آنچه در مورد وضعیت پرونده هستهای ایران و برجام در بالا گفته شد، وضعیت فعلی در حوزههای دیگر نیز چندان دلگرمکننده نیست. ایران و اروپا، علیرغم داشتن حوزههای مشترک علاقه و منافع، رابطه پر افت و خیزی در سالهای اخیر تجربه کردهاند. همین مسائل موجب شده که گفتوگوهای ایران و اتحادیه اروپا، جذب پروژههای همکاری علمی و دانشگاهی، محیط زیستی و … و حتی امری مانند بازگشایی سفارت اتحادیه اروپا در ایران به گذر ایام سپردهشود.
در حالیکه اولین دورهای گفتوگو بین ایران و اتحادیه اروپا {به شمول سه کشور انگلیس، فرانسه وآلمان} دارای اهداف بلندمدتی در زمینه همکاری بود. به ویژه آن که احیای رابطه در دولت سیدمحمد خاتمی بعد از حضیض ارتباطی ایران و اروپا در دوران بعد از انقلاب، جنگ و بعد از اتفاقاتی بود که به خودسرها نسبت دادهمیشد. البته همه چراغهای روشن شده در دولت خاتمی با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد خاموش شد و رابطه ایران و اروپا به نقطه صفر بازگشت.
تلاشهای اعضای دولت اعتدال و تیم حسن روحانی در حوزه دیپلماسی یکبار دیگر فرازی را در رابطه ایجاد کرد که میوهاش را در ترافیک سفرهای دیپلماتیک بعد از برجام میشد چید. اینبار خروج امریکا از برجام، خزان زود هنگام برای میوه دیپلماسی ایران و اروپا بود.
فرصت سه ساله دولت رییسی نیز نتوانست گرهی از وضعیت رابطه باز کند که حتی به گرههای آن افزود. از یک سو کمیسیون مشترک برجام نتوانست از فرصتی که در اختیار داشت برای احیای توافق یا جایگزین کردن آن استفاده کند و در دیگر سو، اتهام همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین، اروپا را بیش از پیش از ایران دور کرد. به ویژه آنکه ایران نتوانست به این اتهامات با قدرت دیپلماسی پاسخ متقاعدکنندهای بدهد.
میتوان گفت دولت چهاردهم با توجه به ضربالاجلهای دیپلماتیکی که داشته و دارد فرصت بسیار کمی برای احیای دیپلماسی در دست دارد. از همین رو میتوان خرده گرفت که چرا مذاکرات با اروپا اینقدر دیر آغاز شده است؟
رابطه ایران با اروپا در حد صفر و زیر صفر
بهرام قاسمی سفیر پیشین ایران در فرانسه پیش از آغاز به کار دولت چهاردهم در گفتوگو با خبرآنلاین تصریح داشت: «رابطه ما با اروپا نسبت به گذشته و حتی نسبت به وضعیت بعد انقلاب هیچگاه به سردی و تعطیل بودن امروز نبوده حتی نسبت به دوره میکونوس. رابطه ایران با اروپا در حد صفر و زیر صفر و به تعبیری یک رابطه مرده است .»
تیم جدید وزارت خارجه حدودا از شهریور ماه مستقر شدهاند اما اولین دور گفتوگوها را در 9 آذرماه انجام دادند که به دلیل تعطیلات کریسمس نشست دوم به تاریخ 24 و 25 دیماه موکول شد.
این نشستها قرار است به بررسی «آخرین تحولات دوجانبه، مسائل منطقهای، برنامه هستهای ایران و رفع تحریمها اختصاص داشتهباشد.» مسایلی که هر کدامشان نیازمند یکسری گفتوگوهای مفصل است.
واقعیت ماجرا این است که وقتی سطح تنش ها و تنوع مسائل اینقدر بالاست، تنها راه دستیابی به نقطه ای نزدیک برای آغاز گفتوگوهای جدی و بنیادین و نهایتا مذاکره، از راه همین گفتوگوهای چند جانبه میگذرد. اگرچه از برجام پوسته نازکی باقیماندهاست اما همان پوسته نازک برای ایران یعنی بودن در نقطهای بالای صفر است. نقطهای که اگرچه امید چندانی به آن نمیتوان داشت اما دستکم از نقطه صفر بهتر است.
ایران با همراهکردن سه کشور اروپایی و نگهداشتن آنها پای میز مذاکره میتواند از مسیر فعال شدن مکانیسم ماشه تا جای ممکن پیشگیری کند. اگرچه غیرواقعبینانه است که این گفتوگوها زمان زیادی ادامه پیدا کند چون با تحریمها نمیتوان منظر اقتصادی برای آن متصور بود، در دیگر سو روی کار آمدن دونالد ترامپ نیز میتواند این مسیر را متحول کند.
ماههای پیشرو آبستن حوادث مهمی برای سیاست خارجی کشور است که اگر شرایط داخلی و تنگناهای اقتصادی به درستی فهمیده شود میتوان مسیر حوادث را به سمت منافع مردم پیش برد یا به سمت ضرر بیشتر مردم از سیاست خارجی تمام کرد.
منبع: خبر آنلاین