پس از تحولات سوریه، موازنه جدید در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟
تهران-ایرنا- کارشناسان یک نشست تخصصی میگویند: پس از تحولات سوریه، موازنه جدیدی در خاورمیانه در حال شکلگیری است. در این موازنه ترکیه نقش احتمالا مهمتری پیدا میکند و ایران و روسیه جایگاه قبلی خود را از دست میدهند. در پیامداین مسیر میتوان انتظار داشت آنکارا و باکو به موضوع کریدورهای منطقهای ورود کنند و این امر میتواند چالش جدیدی برای منطقه باشد.
در روزهای پس از سقوط اسد بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به دنبال پاسخی برای پرسشهای بیشمار خود میگردند که چگونه حکومت بیست ساله بشار اسد در کمتر از یازده روز سقوط کرد و چه عوامل داخلی و خارجی در این تحول سیاسی بزرگ در منطقه غرب آسیا که میتواند تاثیرات شگرفی بر روند تحولات منطقه و بینالملل داشته باشد اثرگذار بوده است.
در همین راستا و به منظور پاسخ به برخی از سوالات پرشمار به همت «موسسه ایراس» (موسسه مطالعاتی ایران و روسیه) نشستی با موضوع «چشم انداز روابط ایران، روسیه و ترکیه در پرتو تحولات سوریه» برگزار شد. در این نشست دکتر «جهانگیر کرمی» دانشیار گروه مطالعات روسیه دانشگاه تهران، «نیکولای کوژانف» دانشیار مرکز مطالعات خلیج فارس دانشگاه قطر، «دکتر حسن احمدیان» استادیار داشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و «دکتر ولی گلمحمدی» عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در خصوص نقش هرکدام از کشورهای ایران، روسیه و ترکیه در تحولات روسیه و همچنین تاثیرپذیری این کشورها از تحولات پس از سقوط دولت اسد به سخنرانی پرداختند.
آیا سقوط اسد موقعیت روسیه را در خاورمیانه ضعیف کرده است؟
در ابتدای این نشست دکتر کوژانف استاد دانشگاه قطر تلاش کرد پاسخی جامع به این سوال که آیا سقوط بشار اسد موقعیت روسیه را در خاورمیانه تضعیف کرده است ارائه داد.
سقوط دولت اسد ضربه ای جدی به وجهه مسکو در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و در صحنه بین المللی بوده است
کوژانف صحبتهای خود را با این موضوع آغاز کرد که سقوط دولت اسد ضربه ای جدی به وجهه مسکو در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و در صحنه بین المللی بوده است. البته بعید است که سقوط اسد نقطه عطف منفی برای حضور روسیه در خاورمیانه داشته باشد. اما به هرشکل میتوان فهرستی از ضررهای روسیه پس از سقوط اسد نام برد.
کوژانف در ادامه به فهرستی از ضررهای روسیه پس از سقوط دولت اسد اشاره و بیان کرد به احتمالاً زیاد از روسیه خواسته خواهد شد که پایگاه های نظامی حمیمیم و طرطوس خود را ترک کند. تصویر کرملین بهعنوان بازیگری که «هیچ یک از شرکای خود را تنها نخواهد گذاشت» از بین رفته است.
بر اساس برخی برآوردهای تقریبی، ضررهای اقتصادی احتمالی روسیه به میلیاردها دلار وام و سرمایه گذاری میرسد. در همین حال، تبلیغات کرملین با چالش جدیدی در مسیر سیاسی داخلی مواجه است که چگونه توضیح دهد که چرا پیروزی روسیه بر مخالفان رژیم دمشق که در چندین نوبت در سالهای 2016-2017 توسط پوتین اعلام شده، در نهایت منجر به سقوط اسد شد.
با این حال، اهمیت واقعی این خسارات برای کرملین ممکن است کمتر از آن چیزی که به نظر می رسد باشد. زیرا:
1- مسکو نیازی به تلاش خاصی برای توضیح دلایل شکست سوریه برای مخاطبان داخلی نخواهد داشت. علاوه بر این، با توجه به جنگ جاری در اوکراین، که توجه جامعه روسیه را به خود جلب میکند، چنین استدلالی به خوبی کار خواهد کرد.
2- عامل اقتصادی مداخله روسیه در سوریه هرگز انگیزه اصلی رهبری روسیه برای حفظ سوریه تا پایان نبوده است.
3- از دست دادن پایگاههای نظامی در سوریه در واقع میتواند ضربهای حساس به منافع روسیه باشد، اما در آفریقا نه در خاورمیانه.
در نهایت، این سوال که آیا چهره روسیه در پس تحولات سوریه تخریب شده است یا خیر همچنان جای بحث گفتوگو است. بدون شک ضربه به وجهه بینالمللی روسیه قابل توجه بوده است.
شرایط داخلی سوریه در دوران حکومت اسد و مولفههای سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بر این جامعه
دکتر احمدیان بهعنوان دومین سخنران این نشست تلاش کرد به تبیین شرایط داخلی سوریه در دوران حکومت اسد و مولفههای سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بر جامعه این کشور بپردازد.
احمدیان در تحلیل خود از وضعیت سوریه اشاره میکند که مسئولیت اتفاقات تنها بر عهده بازیگران خارجی نیست و عوامل داخلی نیز نقش مهمی داشتهاند. از زمان حافظ اسد، مطالبات مدنی و سیاسی در برابر مقاومت نظام وجود داشته است. این درگیریها با به قدرت رسیدن بشار اسد در سال 2000 شدت گرفت و دو جناح حزب بعث و اپوزیسیون، در یک نبرد مستمر با یکدیگر بودند.
دوره حکومت اسد به دو بخش تقسیم میشود؛ دوره نخست از به قدرت رسیدن بشار تا سال 2011 که نارضایتی داخلی افزایش پیدا کرد تا اینکه به درگیریهای مسلحانه منجر شد. دوره دوم: اپوزیسیون مسلح شده و توانستند هزینههای سنگینی بر نظام تحمیل کنند، که منجر به فقدان کنترل دولت در بخشهای زیادی از سوریه شد. عوامل کلیدی در سقوط نظام شامل تضعیف تدریجی نظام، از دست دادن شخصیتهای کلیدی حزب، و کاهش توان ارائه خدمات عمومی بود. همچنین، پیشبینی ناپذیری سرعت سقوط نظام به فقدان توان کارکردی و تصور نادرست نظام از توانایی ادامه جنگ برمیگردد.
در حال حاضر، ایران حضور راهبردی قوی در سوریه ندارد و این موضوع به معنی کاهش هزینههای ایران در حوزههای مالی و امنیتی است
احمدیان در ادامه صحبتهای خود به پویایی محورهای منطقهای اشاره کرد و افزود از سال 2011، سه محور اصلی در منطقه فعال هستند:
محور مقاومت: شامل ایران و گروههای مرتبط.
محور محافظه کار عرب: با محوریت مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی
محور اسلام سیاسی سنی: با محوریت ترکیه و قطر است.
این سه محور در تضاد با یکدیگر به شکلگیری فضای راهبردی در منطقه پرداختهاند. محور اسلام سیاسی سنی دارای پویاییهایی است که توان ایجاد تغییرات را نشان میدهد و در سطوح مختلفی از جمله بازسازی حضور و حرکت به سمت قدرت در کشورهای مختلف عمل کرده است. این درگیریها بیشتر بین محور عربی و اسلام سیاسی سنی بوده و محور مقاومت در حاشیه قرار داشته است.
احمدیان در بخش دیگری از سخنان خود به این نکته اشاره کرد که در حال حاضر، ایران حضور راهبردی قوی در سوریه ندارد و این موضوع به معنی کاهش هزینههای ایران در حوزههای مالی و امنیتی است. میتوان پیشبینی کرد که در آینده هر دو محور از ایران و محور مقاومت یارطلبی خواهند کرد، اما انتظار میرود که درگیریهای آنها تا حدی به سود محور مقاومت کنترل شود. دکتر احمدیان به این نکته اشاره میکند که برای بهبود وضعیت و کاهش تنشها نیاز به صبر است.
نقش و نوع بازیگری ترکیه در تحولات سوریه
سومین سخنران این نشست دکتر «گلمحمدی» در خصوص نقش و نوع بازیگری ترکیه به عنوان یکی از مهمترین بازیگران خارجی در تحولات سوریه را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
ترکیه تنها یک مسئله سیاست خارجی نیست، بلکه مسئلهای داخلی نیز محسوب میشود و تاثیر زیادی بر سیاستهای داخلی ترکیه دارد
منبع: ایرنا