مشاوران بریتانیایی پشت تحریرالشام هستند/سوریه آخرین کشور عربی حامی فلسطینیان بود
تهران – ایرنا – سفیر پیشین بریتانیا در دمشق با بیان اینکه مشاوران بریتانیایی پسزمینه هیات تحریرالشام قرار دارند، تصریح کرد، سوریه آخرین کشور عربی حامی فلسطینیان در جهان بود و اکنون این کشور از دست رفته است.
به گزارش ایرنا ، پیتر فورد سالها در وزارت خارجه بریتانیا از جمله به عنوان سفیر این کشور در بحرین (1999-2003) و سپس سوریه (2003-2006) خدمت کرده است.
سپس او به عنوان نماینده کمیسر کل آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در جهان عرب فعالیت داشت.
پیتر فورد 6 ژانویه 2025 در مصاحبهای با ریک استرینگ به تشریح تحولات و سوریه پرداخت، که مشروح آن در پی می آید.
ریک استرینگ: چرا ارتش و دولت سوریه به این سرعت فروپاشیدند؟
پیتر فورد: همه شگفتزده شدند، اما با نگاه به گذشته، نباید چنین میشد. طی بیش از یک دهه، ارتش سوریه به دلیل وضعیت اقتصادی بسیار وخیم این کشور، که عمدتاً ناشی از تحریمهای غرب بود، از درون تهی شده بود. سوریه تنها چند ساعت برق در روز داشت، هیچ پولی برای خرید تسلیحات نداشت و توانایی استفاده از سیستم بانکی بینالمللی برای خرید هیچ چیزی را نداشت. جای تعجب نیست که ارتش سوریه در وضعیت بدی قرار داشت. با نگاهی به گذشته، ممکن است بگویید تعجب این است که دولت و ارتش سوریه توانستند اسلامگرایان را عقب برانند. ارتش سوریه آنها را چهار یا پنج سال پیش به ادلب عقب راند. اما از آن زمان به بعد، ارتش سوریه تضعیف شد، از نظر فنی آمادگی رزمی کمتری داشت و روحیه نیز کاهش یافت.
سربازان سوری عمدتاً سربازان وظیفه هستند و به اندازه هر شهروند عادی سوری از وضعیت اقتصادی واقعاً وحشتناک این کشور رنج میبرند. اعتراف به این مسئله برایم دشوار است، اما تحریمهای غربی در تحقق هدف خود بسیار مؤثر بودند: به زانو درآوردن اقتصاد سوریه. باید بگوییم، و این را با تاسف عمیق بیان میکنم، تحریمها کار خود را کردند. آنها دقیقاً همان چیزی را که برایش طراحی شده بودند انجام دادند: رنج دادن مردم سوریه و در نتیجه ایجاد نارضایتی از آنچه رژیم مینامند.
شهروندان عادی سوریه پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی را درک نمیکردند و همهچیز را تقصیر دولت سوریه میدانستند: نداشتن برق، غذا، گاز، نفت، تورم بالا؛ همه چیز ناشی از قطع ارتباط با اقتصاد جهانی و نداشتن حامیانی با جیبهای پرپول بود.
سوریه تحت حمله و اشغال قدرتهای نظامی بزرگ (ترکیه، ایالات متحده، اسرائیل) و هزاران جهادی خارجی قرار داشت. ارتش سوریه به قدری روحیه خود را از دست داده بود که در نهایت فقط یک ببر کاغذی بود.
– ریک استرینگ: آیا فکر میکنید بریتانیا و ایالات متحده پیش از حمله دسامبر به حلب، جهادیها را آموزش میدادند؟
پیتر فورد: کاملاً. اسرائیلیها هم همینطور. رهبر هیات تحریر الشام (HTS)، احمد حسین الشرع (که پیشتر با نام محمد ابوجولانی شناخته میشد)، تقریباً مطمئناً مشاوران بریتانیایی در پسزمینه دارد. در واقع، من ردپای چنین مشاورانی را در برخی از بیانیههایی که به زبان انگلیسی بینقص ارائه شده بود، مشاهده کردم. این بیانیهها املاهای آمریکایی داشتند، بنابراین سیا هم در این ماجرا دخیل است. جولانی یک عروسک خیمهشببازی است که آنها به او میگویند چه بگوید.
– ریک استرینگ: وضعیت کنونی، یک ماه پس از فروپاشی چیست؟
پیتر فورد: درگیریهایی پراکنده در اینجا و آنجا وجود دارد، اما به طور کلی، اسلامگرایان و جنگجویان خارجی کنترل اوضاع را در دست دارند. مقاومتهایی در لاذقیه وجود دارد که علویها عملاً برای جان خود میجنگند. بخش زیادی از جنگ بر سر تلاشهای هیئت تحریر الشام برای مصادره سلاحها است. علویها مقاومت میکنند و در جنوب نیز گروههای شبهنظامی دروزی مقاومت میکنند.
هیات تحریرالشام نیروهای خود را به صورت پراکنده مستقر کرده است. آنها در تحمیل قدرت خود با مشکلاتی مواجه هستند. هرچند که توانستند ارتش سوریه را شکست دهند، در واقع مجبور به جنگ زیادی نشدند. حدس میزنم آنها فقط حدود 30,000 جنگجوی رزمی دارند و در کل سوریه پراکندهاند؛ این تعداد زیادی نیست. هسته مهمی از مقاومت در شمال شرق، جایی که کردها هستند، وجود دارد. متحدان آمریکایی کردها مقاومت میکنند. ارتش فعلی سوریه که در واقع نماینده ارتش ترکیه است، ممکن است وارد جنگ تمامعیار با نیروهای کرد شود. اما این تا حدی به اتفاقات پس از مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید آمریکا بستگی دارد؛ اینکه ترامپ چگونه با این وضعیت برخورد خواهد کرد.
– ریک استرینگ: از مردم داخل سوریه چه میشنوید؟
پیتر فورد: داستان زیبایی نیست. هیئت تحریر الشام و متحدانشان با نمایش قدرت، پرچمهای داعش و القاعده را برافراشتهاند. آنها مردم را ارعاب میکنند، زورگویی میکنند، اموال را مصادره و غارت میکنند. سربازان مسیحی و علوی که تسلیم شدهاند، بهطور خلاصه محاکمه میشوند و اعدامهای کنار جادهای به یک امر عادی تبدیل شده است. مسیحیان در شهرها و روستاهای خود فقط تلاش میکنند دوام بیاورند و دعا کنند. واقعاً. متاسفم که بگویم رهبران ارشد مسیحی، بهجز یکی دو استثنا، سیاست مماشات را انتخاب کرده و عملاً به جوامع خود خیانت کردهاند. رهبران ارشد کلیسای ارتدکس، بهویژه کلیسای کاتولیک یونانی، با شخصیتهای رژیم جهادی عکس گرفتهاند.
آنها رویکرد مدارا را پیش گرفتهاند. این کاملاً در تضاد با علویها است. اما آنها چارهای ندارند. احتمالاً به خاطر دارید که شعار ارتشهای جهادی در طول درگیریها این بود: “مسیحیان به بیروت، علویها به گور”. هیات تحریرالشام ظاهراً جلساتی با روحانیون برگزار میکند و ادعاهای آرامشبخش میکند، اما در همین حین، نیروهای آنها با کامیونهایی که پرچم داعش را به اهتزاز درآوردهاند، در حال گشتزنی هستند. آنچه میشنوم بسیار ناامیدکننده است.
علویها را کاملاً رها شدهاند. شما در رسانههای غربی به ندرت کلمهای درباره وضعیت علویها میخوانید و درباره مسیحیان نیز تقریباً همینطور است.
– ریک استرینگ: رسانههای غربی بشار اسد و حتی اسماء اسد را شیطانسازی کردهاند. برداشت شما از بشار و اسماء زمانی که آنها را ملاقات کردید چه بود؟ درباره اتهاماتی که میگویند آنها میلیاردها دلار اندوختهاند چه نظری دارید؟
پیتر فورد: این اتهامات کاملاً بیاساس است. من برخی از اعضای خانواده اسد را میشناسم. برخی از آنها سالها در بریتانیا زندگی کردهاند. این اتهامات همچنین با برداشتهایی که من در دیدار با خانواده اسد بهعنوان سفیر داشتم، مغایرت دارد. آنها بههیچوجه شبیه به خانواده مارکوس نبودند. اصلاً چنین چیزی نبود. اینها همه دروغ است و برای خدمت به یک دستور کار عمیقتر ساخته شده است.
حمله رسانهها به بشار و اسماء بسیار زننده است. این کار بیهوده است، هرچند انتظار بیشتر از او نیز غیرواقعی بود. اما حمله رسانهها به او همانطور که اکنون انجام میشود، زننده و بیمعنا است. این شبیه یک ژانر جدید پورنوگرافی سیاسی است، «پورن اسد»؛ داستانهای شکنجه، روایتهای اغراقشده درباره زندان و گورهایی که باز شدهاند. در واقع، بسیاری از این گورها مربوط به کشتههای جنگ هستند. آنها آنطور که رسانهها وانمود میکنند، افرادی نیستند که بهدست رژیم شکنجه شده و کشته شده باشند. صدها هزار نفر در طول بیش از یک دهه درگیری کشته شدند و بسیاری از آنها در گورهای بدون نشان دفن شدند. اما رسانههای غربی از این ژانر جدید «پورن اسد» لذت میبرند.
همه اینها برای این است که مخاطبان غربی راحتتر بپذیرند که غرب با القاعده همدستی میکند. هرچه بیشتر اسد را شیطانسازی کنند و بر اشتباهات رژیم او تمرکز کنند، بیشتر حواس ما از جنایات وحشتناکی که اکنون در حال وقوع است، پرت میشود.
رهبران غربی در حال ستایش مردی هستند که هنوز هم یک تروریست تحت تعقیب است و یکی از اعضای بنیانگذار داعش و القاعده در سوریه بوده است. این کار از نظر اخلاقی زننده و شرمآور است.
جولانی اکنون به شدت به غرب نیاز دارد. در غیر این صورت، او همان سرنوشتی را خواهد داشت که بشار اسد داشت. اگر اقتصاد به همین مسیر ادامه دهد، جولانی بهزودی نابود خواهد شد. او باید پیشرفت اقتصادی سریع و گستردهای را ارائه دهد تا بهعنوان رهبر باقی بماند. و این همان چیزی است که اکنون به آن وابسته است. استراتژی او آشکارا این است که از وضعیت خود بهعنوان عروسک خیمهشببازی غرب استفاده کند تا نهتنها کمکهای بازسازی بلندمدت، بلکه در کوتاهمدت کاهش تحریمها، بازگشت برق و جریان نفت را تضمین کند.
فراموش نکنیم که نفت و گاز سوریه همچنان عملاً در دست ایالات متحده است، که از طریق نیروهای کرد وابسته خود، بخشی از اقتصاد سوریه را کنترل میکند. این بخش سابقاً 20 درصد از تولید ناخالص داخلی سوریه را تشکیل میداد و سوخت و دیگر منابع ضروری را تامین میکرد. جولانی باید کنترل این منابع را به دست آورد و تحریمها را لغو کند. بیشتر مسائل به همین موضوع بازمیگردد. اما او یک مشکل بزرگ دارد: اسرائیل. اسرائیل این روند را نمیپذیرد. در حالی که همه کشورهای غربی برای سازش با دمشق تلاش میکنند، اسرائیلیها به این رویکرد اعتماد ندارند.
اسرائیل در حال نابودی بقایای ارتش سوریه و زیرساختهای آن است و در همین حال، اراضی بیشتری از سوریه را تصرف میکند. هدف آنها این است که سوریه را بهطور دائمی ضعیف نگه دارند و بر ادامه تحریمهای غربی تاکید کنند. به نظر میرسد که در واشنگتن میان آنچه میتوان “دولت در سایه” نامید، که از لغو تحریمها حمایت میکند، و لابی اسرائیل، که به دلایل خودخواهانه اسرائیل مقاومت میکند، درگیری بزرگی در جریان است. از آنجا که لابی اسرائیل در 9 مورد از 10 مورد این رقابتها پیروز میشود، چشمانداز رژیم جولانی چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد.
– ریک استرینگ: بیم و امیدهای شما برای سوریه چیست؟ بدترین و بهترین سناریوهای ممکن چیست؟
پیتر فورد: من بسیار بدبین هستم. به سختی میتوان روزنه امیدی در آنچه اتفاق افتاده است، دید. سوریه بهعنوان یک بازیگر اصلی خاورمیانه از صحنه خارج شده است. سوریه قدیمی عملاً از بین رفته است. این کشور آخرین کشوری در جهان عرب بود که از فلسطینیان حمایت میکرد. هیچ کشور دیگری جز سوریه وجود نداشت. حالا سوریه از دست رفته است، و جهادیها به دنیا میگویند که به فلسطین اهمیتی نمیدهند. این یک مثال از این است که چگونه اسرائیلیها حتی جواب مثبت را هم نمیپذیرند. جهادیها مدام میگویند، “ما اسرائیل را دوست داریم. به فلسطینیان اهمیتی نمیدهیم. لطفاً ما را بپذیرید. ما شما را دوست داریم. ” اما اسرائیلیها حتی این پاسخ مثبت را هم نمیپذیرند.
بهترین امید برای مردم سوریه این است که شاید بتوانند کمی آرامش پیدا کنند. میتوان سناریویی را تصور کرد که مردم سوریه حداقل از نظر اقتصادی بهبود پیدا کنند؛ سناریویی که تحریمها لغو شوند، دولت مرکزی کنترل نفت و غلات را به دست گیرد، درگیریها متوقف شوند، و دیگر نیازی به هزینه برای ارتش نباشد. آنها میتوانند همه منابع را به بازسازی اختصاص دهند.
میتوان سناریویی را تصور کرد که سوریه روح خود را از دست بدهد اما ساعات بیشتری برق داشته باشد. شاید این محتملترین سناریو باشد. اما همانطور که گفتیم، موانع بزرگی وجود دارد: اسرائیل که مانع رفع تحریمها میشود، ترکیه که به کردها حمله میکند و داعش که هنوز بهطور کامل از بین نرفته است. بنابراین، چشمانداز کاملاً مبهم است. باید یک ماه دیگر وضعیت را ارزیابی کنیم، زمانی که روزهای اولیه دولت جدید واشنگتن را مشاهده کنیم، که بسیاری از چیزها به آن بستگی دارد.
– ریک استرینگ: در دوره اول ترامپ، او تلاش کرد تمام نیروهای آمریکایی را از شرق سوریه خارج کند اما تلاشهایش نادیده گرفته شد. آیا این میتوانست تفاوت بزرگی ایجاد کند؟
پیتر فورد: بله، میتوانست کاملاً اوضاع را تغییر دهد. اگر سوریه به منابع نفتی خود دسترسی داشت، مشکل سوخت و برق نداشت. این میتوانست تاریخ منطقه را تغییر دهد.
اکنون، ایالات متحده تعداد سربازان و پایگاههای خود در سوریه را افزایش میدهد. آنها اخیراً یکی از رهبران داعش را ترور کردند که ممکن است در تحریک حمله تروریستی اخیر در آمریکا نقش داشته باشد. همه اینها کار ترامپ را برای خروج نیروهای آمریکایی سختتر میکند زیرا این کار بهعنوان یک عقبنشینی و پاداش برای داعش تلقی میشود.
من سالها استدلال کردم که تحریمها بهوضوح کارساز نیستند. اما در نهایت کارساز شدند. این شبیه به یک پل است. ابتدا زیرساخت آن تضعیف میشود و سپس ناگهان فرو میریزد. هیچ علت واحدی وجود نداشت؛ این فقط یک نقطه عطف بود.
منبع: ایرنا