ظرفیت پر «ظرفیتهای خالی»
دنیای اقتصاد :
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در یک سال گذشته شکاف تولید که تفاوت میان ستانده بالقوه و ستانده را نشان میدهد، منفی بوده است. این وضعیت بیانگر این است که دیگر نمیتوان به ظرفیتهای خالی اقتصاد برای تحقق رشد اقتصادی بالا امید داشت. به نظر میرسد که کاهش سرمایهگذاری و تحریمها از جمله عوامل مهم منفی بودن شکاف تولید است؛ به طوری که تحریمها باعث شدهاند سطح سرمایهگذاری در سال گذشته ۷۳درصد کمتر از سال ۱۳۹۰ باشد. شکاف تولید منفی باعث اختلال در رشد اقتصادی میشود؛ بنابراین ضروری است که اقداماتی مانند رفع تحریمها، افزایش سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، ارتقای بهرهوری و تقویت بخش خصوصی مورد توجه سیاستگذاران باشد.
نتایج برآوردهای مرکز پژوهشهای مجلس حاکی از رشد 2.5درصدی اقتصاد ایران در سال 1403 است. همچنین برآوردها برای سال 1404 حاکی از رشد 2.8درصدی و رشد 2.9درصدی بدون نفت است. ارقام برآوردشده برای سالهای 1403 تا 1405 به طور کلی از روند نزولی رشد اقتصادی نسبت به سالهای 1399 تا 1402 حکایت دارند. رشد اقتصادی کشور در 4 سال گذشته همواره بیش از 4درصد بوده که بخش مهمی از آن ناشی از استفاده از ظرفیتهای خالی اقتصاد بوده است. اما نرخ رشد اقتصادی در تابستان جاری به کمتر از 4درصد رسیده است. بااینحال بررسیهای بازوی پژوهشی مجلس از روند شکاف تولید بیانگر این است که در یک سال گذشته روند شکاف تولید منفی شده است. بنابراین برخلاف سالهای 1399 تا 1402 از محل استفاده از ظرفیتهای خالی اقتصاد نمیتوان به رشد اقتصادی بالا در کشور امیدوار بود.
چالشهای تولید بیش از ظرفیت
شکاف تولید نشاندهنده تفاوت بین ستانده بالقوه (حداکثر توان تولید اقتصادی) و ستانده واقعی (تولید فعلی اقتصاد) است. اگر تولید واقعی کمتر از تولید بالقوه باشد (شکاف تولید مثبت)، نشاندهنده وجود ظرفیتهای بلااستفاده در اقتصاد است که معمولا با رکود اقتصادی و افزایش بیکاری همراه میشود. در مقابل، اگر تولید واقعی از تولید بالقوه بیشتر باشد (شکاف تولید منفی)، این وضعیت به معنای بهرهبرداری بیش از حد از منابع اقتصادی است. زمانی که تولید واقعی از ظرفیت بالقوه بیشتر باشد، فشارهای تورمی به دلیل تقاضای بیشتر از عرضه ایجاد میشود. در واقع، وقتی اقتصاد در تلاش است از ظرفیتهای کامل خود استفاده کند، ممکن است تولیدی فراتر از آنچه میتواند به طور پایدار انجام دهد، ایجاد شود و این فشار بر قیمتها وارد شود. در چنین شرایطی زیرساختهای تولیدی، مانند ماشینآلات و تجهیزات، ممکن است بیش از ظرفیت به کار گرفته شوند و سریعتر دچار استهلاک شوند. این وضعیت هزینه تعمیر و نگهداری را افزایش میدهد. همچنین این موضوع منجر به افزایش دستمزد نیروی کار و فشار هزینه بر تولیدکننده خواهد شد.
چرا بهرهوری در ایران افزایش پیدا نمیکند؟
به نظر میرسد یکی از دلایل منفی بودن شکاف تولید در کشور کاهش نرخ رشد موجودی سرمایه خالص در کشور است. این نرخ در ابتدای دهه 1390 حدود 3درصد بود اما بهتدریج روندی کاهشی پیدا کرد، به طوری که در سال 1402 به 1.2درصد کاهش پیدا کرده است. روند کاهشی رشد موجودی سرمایه عملا بر رشد بالقوه اقتصاد تاثیر گذاشته است.
بررسی روند تشکیل سرمایه ثابت خالص نشان میدهد که این متغیر از ابتدای دهه 90 روندی نزولی داشته است. در سال 1398، تشکیل سرمایه ثابت خالص به کمترین میزان خود، یعنی 39درصد سال 1390، رسید. اگرچه در سالهای اخیر این شاخص با افزایش مواجه بوده، اما همچنان فاصله قابلتوجهی با سطح سال 1390 دارد. ادامه وضعیت فعلی تغییری چشمگیر در چشمانداز این متغیر نسبت به سالهای اخیر ایجاد نخواهد کرد.
یکی از عوامل عدم رشد بهرهوری نیروی کار و سرمایه طی سالهای 1399 تا 1402، رشد اندک تشکیل سرمایه در ماشینآلات است که بهعنوان عامل اصلی در رشد تکنولوژی صنایع و افزایش بهرهوری آنها شناخته میشود. شاخص بهرهوری نیروی کار و سرمایه در سال 1402 تقریبا معادل سطح شاخص بهرهوری این عوامل در سال 1390بوده است. اگر روند این شاخص در سالهای آینده مشابه سالهای گذشته ادامه پیدا کند، نمیتوان چندان به تحقق رشدهای بالا امیدوار بود. بدون اقدام مناسب در زمینه تشکیل سرمایه، تحقق رشد اقتصادی هدفگذاریشده در برنامه هفتم غیرممکن خواهد بود. از مهمترین عوامل کاهش سرمایهگذاری در اقتصاد ایران سطح بالای نااطمینانی است. این موضوع انگیزه سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصاد را متاثر ساخته است.
تحریمها؛ سد راه افزایش ظرفیت تولید
یکی دیگر از عوامل موثر بر منفی بودن شکاف تولید در کشور، تحریمهای اقتصادی است. این تحریمها با ایجاد محدودیت در واردات مواد اولیه، ماشینآلات، فناوریهای پیشرفته و کاهش سرمایهگذاری، تاثیر قابلتوجهی بر رشد تولید واقعی اقتصاد داشتهاند. بررسیها نشان میدهد که حجم حقیقی انباشت سرمایهگذاری پس از اعمال تحریمهای آمریکا، در بازه زمانی سالهای 1391 تا 1394، روندی نزولی را طی کرده است؛ بهطوریکه حجم حقیقی سرمایهگذاری در سال 1394 نسبت به سال 1391، 13درصد کاهش داشته است. با امضای توافق هستهای در سال 1394، سرمایهگذاری در اقتصاد ایران دوباره به مسیر صعودی بازگشت. بااینحال، سطح انباشت سرمایه در سال 1394 همچنان 25درصد کمتر از سال 1390 بود. خروج ایالات متحده از برجام در سال 1397 باعث شد که سرمایهگذاری مجددا در سال 1397 نسبت به سال 1396 کاهش یابد. با پایان پاندمی و ورود جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، به کاخ سفید در سال 1399، سرمایهگذاری روند افزایشی پیدا کرد، اما بهرغم این بهبود نسبی، سطح سرمایهگذاری در سال گذشته همچنان 73درصد کمتر از سال 1390 باقی ماند. به همین دلیل، ظرفیت بالقوه اقتصاد ایران به دلیل تحریمها و کاهش شدید سرمایهگذاریها، نتوانسته به رشد مطلوب دست پیدا کند و این امر بر توان تولیدی و رشد پایدار اقتصاد تاثیر منفی گذاشته است.
چه باید کرد؟
با توجه به نقش حیاتی بخش تولید در هر اقتصاد و تاثیر نوسانات آن بر متغیرهای کلان اقتصادی، آگاهی از تولید بالقوه و شکاف تولید برای تصمیمگیران اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. در راستای بهبود وضعیت اقتصادی و جلوگیری از کاهش رشد اقتصادی، لازم است تغییرات اساسی در سیاستگذاریها صورت گیرد؛ به طوری که لازم است سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی افزایش پیدا کند. این امر میتواند با ارائه مشوقهای مالیاتی، کاهش موانع بوروکراتیک و ایجاد ثبات اقتصادی محقق شود. همچنین رفع تحریمها برای جذب سرمایهگذاری خارجی ضروری است، چرا که این امر میتواند به بازگشایی مسیرهای تجاری با کشورهای دیگر و تقویت همکاریهای بینالمللی منجر شود و ظرفیت تولید واقعی کشور را افزایش دهد. این امر درنهایت به به ایجاد فرصتهای جدید برای رشد پایدار کمک خواهد کرد.
در شرایطی که دیگر ظرفیت خالی اقتصادی در کشور وجود ندارد، افزایش بهرهوری اقتصادی امری ضروری است. این موضوع میتواند از طریق سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه (R&D)، بهرهگیری از فناوریهای نوین و آموزش نیروی کار برای تطبیق با نیازهای جدید بازار تحقق پیدا کند. همچنین، رفع تحریمها نقش مهمی در این زمینه دارد و میتواند به تسهیل دسترسی به فناوریهای پیشرفته و منابع مورد نیاز برای ارتقای بهرهوری کمک کند.
علاوه بر این، تنوعبخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به بخشهایی مانند نفت از دیگر نکات مهم در این زمینه است. همچنین تقویت بخش خصوصی باید در اولویت سیاستگذاران باشد. کاهش انحصارات دولتی و خصوصیسازی هدفمند میتواند به افزایش تولید بالقوه کشور کمک کند. با این رویکردها، میتوان از منفی ماندن شکاف تولید جلوگیری کرد و همچنین اقتصاد را به مسیر رشد پایدار و بلندمدت هدایت کرد.
منبع: دنیای اقتصاد