روزی که دوگل به تهران آمد/ هیچ چیزی ایران و فرانسه را از هم جدا نمی‌کند

روزی که دوگل به تهران آمد/ هیچ چیزی ایران و فرانسه را از هم جدا نمی‌کند
خلاصه اخبار

دوگل از کودکی به واسطه علاقه به تاریخ، کتاب‌های مرتبط با تاریخ فرانسه را مطالعه می‌کرد و از همین رو، وطن‌پرستی در او ریشه داشت و بعدها که به مرد سیاست تبدیل شد برای احیای فرانسه بیش از آن‌که متکی به بیرون باشد، معطوف به نیرو و توان داخلی بود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از سازندگی، ژنرال دوگل در میانه‌های دسامبر سال 1958 چندین سال پس از جنگ جهانی دوم و شکست ارتش آلمان نازی و پایان اشغال فرانسه به عنوان نخستین رئیس‌جمهور جمهوری پنجم فرانسه انتخاب شد. فصلی نو در سیاست فرانسه آغاز شده بود اگرچه مبدا تغییرات در تاریخ سیاسی معاصر فرانسه را باید سال 1789 میلادی همزمان با انقلاب کبیر این کشور در نظر گرفت، زمانی که قدرت مطلقه پادشاهی با مشروطه‌خواهی در فرانسه محدود شد و 10 سال بعد هم جمهوری‌خواهی مطرح شد. فرانسه تا سال 1958 چهار جمهوری را پشت سر گذاشت و ژنرال دوگل که در جریان دو جنگ جهانی نقش پررنگی داشت، بیست‌ویک دسامبر همان سال به ‌عنوان رئیس‌جمهوری پنجم این کشور انتخاب شد. سازندگی به مناسبت سال‌روز انتخاب این شخصیت تاریخی در راس قدرت فرانسه به جزئیات اقدامات او در جنگ جهانی دوم، برخی تغییرات سیاسی در این کشور و ارتباطش با ایران پرداخته است.

درخشش در جنگ

شارل آندره ژوزف ماری دوگل، مشهور به ژنرال دوگل یا شارل دوگل پس از ناپلئون بناپارت احتمالا مشهورترین سیاستمدار تاریخ سیاسی مدرن فرانسه پس از انقلاب فرانسه در 1789 است. او در نوامبر 1890 در خانواده‌ای سنتی و متوسط به دنیا آمده بود. از کودکی به واسطه علاقه به تاریخ، کتاب‌های مرتبط با تاریخ فرانسه را مطالعه می‌کرد و از همین رو، وطن‌پرستی در او ریشه داشت و بعدها که به مرد سیاست تبدیل شد برای احیای فرانسه بیش از آن‌که متکی به بیرون باشد، معطوف به نیرو و توان داخلی بود. جنگ جهانی اول که شروع شد، سرباز بود و یک بار هم به مدت سه ماه اسیر شد. پس از پایان جنگ در ارتش ترفیع گرفت و تا پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به درجه سرهنگی سپس به عضویت در شورای ملی دفاع فرانسه رسید. ماجرا هم در جریان جنگ جهانی دوم برای فرانسه خطرناک شده بود. جنوب فرانسه به دست دولتی دست‌نشانده آلمان‌ها افتاده بود و از حمایت گستردۀ مالی از آلمان تا تعهد تمام و کمال به این کشور در دستور کار بود. شارل دوگل در این شرایط به انگلستان رفت و از همان‌جا برای رهبری جنگ در برابر آلمانی‌ها اعلام آمادگی کرد. دولت وقت فرانسه هم در نخستین واکنش، حکم اعدام او را صادر کرد. او در بریتانیا توانست با جلب حمایت وینستون چرچیل به‌ عنوان رهبر مقاومت فرانسوی‌ها در برابر اشغالگران آلمانی شناخته شود اگرچه این حمایت چندان دوامی نداشت و دوگل مجبور شد که برای ادامه فعالیت‌هایش به الجزایر نقل‌مکان کند. دو ماه پس از حمله متفقین به شمال فرانسه برای بیرون راندن آلمانی‌ها، رهبری نیروهای محلی و نیروهای فرانسه آزاد را برعهده گرفت در نهایت با پیروزی در برابر آلمانی‌ها به قهرمان ملی فرانسوی‌ها تبدیل شد و او را «شارل بزرگ» نامیدند.

ورود به عرصه ریاست‌جمهوری

بیست‌ویک دسامبر 1958 [30 آذر 1337] با گذشت بیش از یک دهه از پایان جنگ جهانی دوم به‌ عنوان نخستین رئیس‌جمهور جمهوری پنجم فرانسه انتخاب شد و تغییرات اساسی و بنیادین سیستم سیاسی که از یک دهه پیش در کشور آغاز شده بود را ادامه داد. ژنرال دوگل با برپایی همه‌پرسی سراسری در این کشور، قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه را تصویب کرد و در این دوران فرانسه دوباره به عنوان قدرت جهانی در مناسبات بین‌المللی وارد شد، به زنان حق رای داد، با برخوردی واقع‌بینانه مسئله الجزایر را حل کرد و به استعمار آفریقا پایان داد. حضور او در راس قدرت فرانسه، رشد اقتصادی و فرهنگی را در این کشور رقم زد تا جایی که برخی چون رومن گاری نویسنده و دیپلمات فرانسوی، [گفته] دوگل خود فرانسه بود. فیلیپ تیبو، سفیر ایران در فرانسه او را مرد شمشیر، قلم و سیاست توصیف می‌کند که نیم‌ قرن پس از درگذشتش همچنان در حافظه‌جمعی فرانسوی‌ها حضور دارد: «او در مدرن‌سازی ارتش فرانسه کوشیده و تلاش کرد تا ظرفیت عملیاتی، مکانیزه و زرهی ارتش مجهز شود و رابطه بین نیروی هوایی و زرهی را طراحی کرد. تفکیکی که مورد توجه استراتژیست‌های ارتش آلمان نازی نیز قرار گرفت. دوگل در مه و ژوئن 1940 در صحنه جنگ حضور داشت و حملات و ضدحملات پرشماری را برای مقابله با موج نیروهای مکانیزه آلمانی فرماندهی کرد. او به‌ عنوان معاون وزیر جنگ، کوشید روند جریان فعالیت نظامی را بازتاب دهد.»

از نظر فیلیپ تیبو، او دولتمردی بود که به حفظ جمهوری و روحیه مقاومت پایبند بود: «ژوئن 1940 در شرایطی که بسیاری ناامید شده و امید خود را باخته بودند، توانست امید را به جامعه برگرداند و به جامعه جهت بدهد و توانست جمهوری و پایه‌های اصلی دموکراسی را حفظ کند. او در پایان جنگ جهانی دوم دوباره جایگاه فرانسه را در جهان به آن بازگرداند و از سال 1944 به بعد، جمهوری فرانسه را دوباره پایه‌ریزی کرد. او با به‌روزرسانی و مدرن کردن چارچوب این پایه‌ها و نهادهای کشورمان، حق رای زنان را ایجاد کرد و کشور را بر پایه نظام پارلمانی و دموکراتیک شکل داد. در سال 1958 جمهوری پنجم فرانسه را بنیان نهاد، قانون اساسی آن را تدوین کرد که براساس نظام پارلمانی مدرن و خردگرایانه بود. در سال 1962 با اضافه کردن اصل برگزاری انتخاب رئیس‌جمهور براساس رای مستقیم مردم، این نظام را گسترش داد. قاعدتاً این چارچوب قانونی توسط دوگل برای حفظ حاکمیت و استقلال فرانسه پایه‌ریزی شد. چه در رابطه با غرب… چه در به رسمیت شناختن چین و مائو و چه در زمینه گفت‌وگو با کشورهای بزرگ در دیدگاهی چندقطبی از جهان.»

دوگل درباره ایران چه گفت؟

ژنرال شار دوگل در سال 1963 به تهران آمد و در چندین مراسم سخنرانی‌ کرد. او در یکی از سخنرانی‌های خود در تهران فرهنگ ایران و فرانسه را ماهیتاً انسان‌محور نامید و گفت: «هر کجا نوشته، فکر و کاوشی وجود دارد، انسان است که مسئله بنیادین و دغدغه اصلی اذهان ماست و این ما را به یکدیگر نزدیک می‌کند.» او در سخنرانی دیگری به دوستی میان دو کشور اشاره کرد: «دولت ایران و فرانسه، هیچ چیزی این دو کشور را از هم جدا نمی‌کند، هیچ کدورتی بین این دو کشور وجود ندارد و هیچ‌گاه تاکنون جنگی میان آن‌ها در نگرفته است. دو کشوری که هر دو به استقلال ملت‌ها و به آزادی در جهان معتقدند. این دو کشور به مفهوم انسان و فرهنگی که منجر به شناخت و خدمت به او می‌شود ایمان دارند.»

دوگل جز دیدارهای سیاسی، افتتاح «مدرسه رازی» در تهران را دستور کار داشت. به گفته «فریدون مجلسی»، دیپلمات پیشکسوت وزارت امور خارجه این مدرسه، آن‌جا در آن زمان، یکی از مدرن‌ترین مؤسسات فرهنگی ایران بود که از دبستان تا دبیرستانِ دخترانه و پسرانه را داشت: «برخلاف سایر قدرت‌های بزرگ که نفوذشان به خاطر قدرت استعماری بود، قدرت فرانسه بیش‌تر فرهنگی بود. سخنرانی‌های دوگل، هنوز در ادبیات سیاسی فرانسه باقی‌مانده است. اکنون نمی‌دانم نسل جدید ایران چه شناختی از دوگل دارند ولی وقتی ما جوان بودیم او مهم‌ترین رهبر خارجی بود. وقتی در می 1968 در مقابل او شورش بزرگی شد، او از اکثریت خاموش مردم فرانسه خواست به شانزه‌لیزه بیایند اما وقتی در رفراندوم رای نیاورد، استعفا کرد.»

دوگل سیاستمداری راست‌گرا و ناسیونالیست بود و نمی‌خواست از محبوبیت ملی‌اش سوءاستفاده کند بنابراین وقتی با حریف به مشکل خورد، کنار رفت. او آوریل 1969 پس از شکست در یک همه‌پرسی از قدرت کناره‌گیری کرد و همان سال چشم از دنیا شست در حالی ‌که تلاش می‌کرد، آخرین جلد خاطراتش را بنویسد.

منبع: خبر آنلاین

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *