دوئل قدرتها در جهانیسازی
دنیای اقتصاد :
یک نگاه معتقد است که ورود چین به سازمان تجارت جهانی برخلاف پیشبینی اقتصاددانان آمریکایی منجر به ایجاد کسری تجاری، از بین رفتن مشاغل تولیدی و بروز مشکلات اجتماعی مانند مرگهای ناشی از ناامیدی در آمریکا شده است. به گزارش نیویورکتایمز، جهانیسازی نه تنها به کارگران آمریکایی کمکی نکرده، بلکه به کاهش فرصتهای شغلی و بهرهوری در بخش تولید نیز منجر شده است. اقتصاددانان در حالی به نظریه مزیت نسبی متکی هستند که این نظریه در عمل منجر شده که کسری تجاری آمریکا در محصولات فناوری پیشرفته به بیش از ۲۰۰میلیارد دلار در سال۲۰۲۳ برسد. اقتصاددانان همچنان برای مخالفت با سیاستهای تعرفهای ترامپ از همان مدلها و فرضیاتی استفاده میکنند که منجر به بروز مشکلات اقتصادی کنونی در آمریکا شده است. جامعه علمی اقتصاد هنوز به دیدگاههای قدیمی خود پایبند است و بدون بررسی دقیقتر، سیاستهای جدید مانند تعرفهها را رد میکنند. درحالیکه این رویکردها در گذشته نتایج خوبی نداشته و منجر به شکستهای بزرگ شدهاند. هرچند این یک دیدگاه متعارف در بین اقتصاددانان نیست.
همیشه اختلاف نظرهایی در میان اقتصاددانان وجود دارد؛ بهطوریکه تقریبا 25سال پیش در یک جلسه لری سامرز، وزیر خزانهداری وقت آمریکا به نمایندگان مجلس گفت: «گاهی اوقات اگر از پنج اقتصاددان یک سوال بپرسید، 10پاسخ متفاوت دریافت خواهید کرد.» با این حال، درباره مسالهای که آن روز در حال بحث بود، تنها یک پاسخ وجود داشت. لری سامرز درباره «پذیرفتن چین در سیستم اقتصادی جهانی» صحبت میکرد. اقتصاددانان تضمین کرده بودند پذیرفتن چین در سیستم اقتصادی جهانی منجر به رفاه بیشتری برای آمریکاییها خواهد شد.
ضربه جهانیسازی به اقتصاد آمریکا
به گزارش نیویورکتایمز، وعدههایی که اقتصاددانان درباره مزایای جهانیسازی برای آمریکا داده بودند، عملی نشد. به جای اینکه جهانیسازی باعث بهبود وضعیت کارگران آمریکایی شود، باعث شد شرکتها تولید خود را به کشورهایی منتقل کنند که هزینه تولید در آنجا بهدلیل نیروی کار ارزان یا حمایتهای دولتی پایینتر است. در نتیجه از اواسط دهه2000، میزان تولید صنعتی در آمریکا رشدی نداشته است و بیش از یک دهه کارگران در بخش تولید بهرهوری کمتری داشتهاند. ایالات متحده در صنایع مهم مانند باتریها و هواپیماهای تجاری از چین و سایر کشورها عقب افتاده است. این موضوع همان مسالهای است که افرادی مانند اندی گروو، مدیرعامل سابق اینتل پیشبینی و درباره آن هشدار داده بودند.
آمریکا انتظار داشت که جهانیسازی و دسترسی به بازارهای جدید، بهویژه برای محصولات پیشرفته فناوری منجر به سودآوری کشور شود. اما برعکس، کسری تجاری (تفاوت بین واردات و صادرات) حتی در بخشهایی که انتظار داشت برتری داشته باشد، افزایش پیدا کرده است.جهانیسازی منجر به فروپاشی جوامع در بخشهای مختلف آمریکا شده است. از بین رفتن مشاغل تولیدی که زمانی ستون فقرات اقتصاد محلی بودند، باعث بروز مشکلات اجتماعی مانند افزایش «مرگهای ناشی از ناامیدی» شامل خودکشی، مصرف بیش از حد مواد مخدر و اعتیاد به الکل شده است.
پافشاری بر رویکرد اشتباه
اقتصاددانان برای مخالفت با سیاستهای تعرفهای ترامپ، از همان مدلها و فرضیاتی استفاده میکنند که منجر به مشکلات اقتصادی فعلی شده است. برخی از اقتصاددانان برجسته، مانند مایکل استرین و آدام پوسن، تعرفههای پیشنهادی ترامپ را بهشدت محکوم کردهاند و از اصطلاحاتی مانند «فاجعهبار»، «جنونآمیز» و «وحشتناک» برای آن استفاده کردهاند.
این موضوع نشاندهنده مخالفت قاطع آنها با سیاستهای حمایتگرایانه یعنی حفاظت از تولید داخلی از طریق اعمال تعرفه بر واردات است. روزنامه والاستریتژورنال از 39اقتصاددان دانشگاهی نظرسنجی کرده و همه آنها بهطور قاطع با سیاست اعمال تعرفه بر واردات مخالفت کردهاند. این موضوع نشان میدهد که جامعه علمی اقتصاد، بهطور کلی با این رویکرد موافق نیست.
اقتصاددانان هنوز به مدلها و دیدگاههای قدیمی پایبند هستند و بدون بررسی عمیقتر، سیاستهای جایگزین (مثل تعرفههای ترامپ) را رد میکنند، حتی اگر سیاستهای گذشته موفق نبوده باشند. اقتصاددانان باید به اشتباهات گذشته خود پی ببرند و روشهای جدیدی را امتحان کنند؛ زیرا رویکردهایی که در گذشته دنبال کردهاند نتایج خوبی نداشته است و به شکستهای بزرگ منجر شدهاند. با این حال، به جای تغییر روش، آنها همچنان بر اشتباهات خود تاکید میکنند و راهی را که اشتباه بوده، ادامه میدهند.
شکست نظریه مزیت نسبی
به گزارش نیویورکتایمز، بزرگترین اشتباه اقتصاددانان ادامه دادن به اتکا بر نظریه «مزیت نسبی» است. این نظریه که یکی از ارکان دروس اقتصاد است، بیان میکند که کشورها باید در کارهایی که در آنها بهطور نسبی کارآمدتر هستند، تخصص پیدا کنند؛ سپس از تجارت محصولاتی که تولید میکنند بهرهمند شوند. بهعنوان مثال، یک اقتصاد مانند ایالات متحده ممکن است صنعت نساجی خود را از دست بدهد؛ اما به مرکز جهانی تولید تراشههای کامپیوتری پیشرفته تبدیل شود.
درحالیکه نظریه مزیت نسبی در کلاسهای درس به خوبی کار میکند، اما در عمل مشکلات زیادی را برای اقتصاد آمریکا ایجاد کرده است. تا پیش از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی، آمریکا در محصولات فناوری پیشرفته مازاد تجاری (واردات کمتر از صادرات) داشت؛ اما پس از آن کسری تجاری پیدا کرد. در سال2023، این کسری به بیش از 200میلیارد دلار رسید. به این معنا که جهانیسازی و رویکردهای اقتصادی مبتنی بر نظریه مزیت نسبی، به ضرر ایالات متحده تمام شدهاند و منجر به واردات بیشتر و ضربه به صنایع پیشرفته شده است. برخی از طرفداران جهانیسازی سعی میکنند شکستهای این روند را با توجیهاتی مانند آزادی فردی و همکاریهای مثبت میان انسانها پنهان کنند.اقتصاددانان در پاسخ به مشکلات اقتصادی و کسری تجاری، همچنان به نظریههایی که سالهاست شکست خوردهاند، تکیه دارند.
جیسون فرمن، اقتصاددان آمریکایی اعتقاد دارد که در حقیقت واردات برای اقتصاد کشور مطلوب است و صادرات فقط برای بهدست آوردن واردات مفید است. این دیدگاه در عمل باعث کاهش تولید و شغلها در ایالات متحده شده است.تغییر دادن دیدگاه کارشناسانی که سالها به یک نظریه خاص اعتقاد داشتند، کار بسیار سختی است. ماکس پلانک، فیزیکدان بیان کرد که تغییر یک نظریه علمی نه با قانع کردن مخالفان، بلکه با مرگ آنها و جایگزینی آنها با یک نسل جدید که نظریه جدید را میپذیرد، صورت میگیرد.
منبع: دنیای اقتصاد