چرا باید لیبرا (Libra) یا همان ارز دیجیتال فیسبوک را دوست داشته باشیم؟
لیبرا میتواند سرآغازی برای شکلگیری یک نظام مالی جایگزین و راهی برای رسیدن به رفاه مالی بیشتر باشد که دولتها در سرتاسر جهان هیچ نظارتی بر آن ندارند.
اگر لیبرا به مرحلهی عرضه برسد، این امکان را برای کاربران فیسبوک فراهم میکند تا کالاها و خدمات را در سرتاسر جهان و فراتر از مرزها، تنها با استفاده از لیبرا، معامله کنند؛ تیمی مستقر در سوئیس لیبرا را کنترل و مدیریت خواهد کرد. ممکن است میان لیبرا و سایر ارزها همانند دلار و یورو پیوندهایی وجود داشته باشد؛ اما، به هر روی Libra ارزی مستقل است که از جانب شرکتی بسیار بزرگ در حوزه فناوری پشتیبانی میشود.
« از نو پولی خلق کن؛ اقتصاد جهانی را دگرگون کن؛ در نتیجه، مردم هرکجا باشند، میتوانند زندگی بهتری داشته باشند.»؛ ماه گذشته، شرکت فیسبوک، در رونمایی از خدمات پرداخت دیجیتالی جدید خود ، لیبرا، ،از این جاهطلبی بزرگ خود صحبت به میان آورد. این شرکت ادعا کرد: « لیبرا، ارزی جهانی، ساده و زیرساختی مالی است که به میلیاردها نفر قدرت میبخشد.»
دولتها در سرتاسر دنیا به خبر معرفی لیبرا سریعا واکنش منفی نشان دادند؛ وزیر دارایی فرانسه در این باره اظهار داشت:
تصمیم من بر آن است که اجازه ندهم، پروژهی لیبرای فیسبوک به یک ارز مستقل تبدیل شود به نحوی که بتواند با ارزهای دولتی رقابت کند.» وی در ادامه اظهار داشت: « چرا که هرگز نمیتوانم قبول کنم شرکتها به دولتهای خصوصی تبدیل شوند.
هم سنا و هم مجلس نمایندگان در ایالات متحده اقدام به برگزاری جلسه دادرسی برای پروژهی رمزارز فیسبوک کردند و نمایندگان سؤالات خود را از مدیران فیسبوک پرسیدند. دونالد ترامپ نیز ، اعتراضات خود به لیبرا را در توئیتی اینگونه بیان کرد:
رمرزارزها از نظر ارزشی به شدت پرنوسان و بی پشتوانه هستند. عدم نظارت بر داراییهای رمزارزی میتواند انجام فعالیتهای غیرقانونی از جمله قاچاق مواد مخدر را تسهیل کند.
لازم است خاطرنشان کنیم که تمام این جنجالها تنها مربوط به معرفی لیبرا است است. ارز دیجیتالی که هنوز به مرحلهی عرضه هم نرسیده است. ظاهراً، از آنجا که لیبرا هنوز رمزارزی جدید و آزمایش نشده به شمار میرود، به طور بالقوه میتواند دردسرآفرین باشد و از بیم آنکه مبادا خسارتی وارد آورد، دولتها خواستار تحریم یا نظارت شدید بر لیبرا هستند. البته، عدم اعتماد به فیسبوک و سایر فناوریهای غولپیکر نیز در واکنش منفی به لیبرا بیتاثیر نبوده است.
آیا باید برای گسترش فعالیت لیبرا و سایر رمزارزها ، چشماندازی تاریک متصور باشیم ؟ بله. این فناوریهای جدید، اگر به طور کامل توسعه یابند، میتوانند امتیاز صدور مجوز فعالیت بانکها، عرضهی ارزها، مالیات و چارچوب نظارتی که تمامی این موارد را پشتیبانی میکند را از انحصار دولت درآورند. رمزارزهای دیجیتال میتوانند حجم گستردهای از تجارت دیجیتالی را به دور از نظارت دولتها انجام دهند، و عدم نظارت دولتها بر آنها موجب میشود تا دولتها نتوانند به جمعآوری مالیات بپردازند و آن را صرف تأمین رفاه جامعه کنند.
اما این پایان داستان نیست. مانند تمامی فناوریهای پیشین که در ابتدا نوعی تهدید تلقی میشدند، رمزارزها هم میتوانند امتیاز و موهبتی به شمار روند. استفادهی گسترده از رمزارزها، میتواند منجر به ایجاد یک زیرساخت مالی موازی شود که احتمالا اندوختهی دست نخوردهی جهانی را وارد بازار میکند و تراکنشهای همتا به همتا را بدون دخالت مالی بانکها و نرخ تسعیر ارز ممکن میسازد.
امروزه بانکها و سطوح نظام پرداختی در جهان نه تنها هزینهبر بلکه زمانبر نیز هستند. با استفاده از لیبرا (و سایر رمزارزها) تراکنشها یکپارچهتر از گذشته میشوند.کاهش هزینه و تسریع فرایند بسیار ی از فعالیتها میتواند منجر به تسهیل انجام فعالیتهای اقتصادی در کشورهایی همچون هندوستان شود که صدها هزار نفر در این کشور فاقد حساب بانکی هستند.
دولتها به دلیل عدم توانایی در ردیابی تراکنشهایی که با استفاده از لیبرا صورت میگیرد، میزانی از درآمد مالیاتی خود را از دست میدهند. اما رونق اقتصادی بیشتر که ناشی از بکارگیری رمزارزها است میتواند این زیان را جبران کند.
به خاطر داشته باشید که تنها یک دهه از عمر بیتکوین میگذرد. بیتکوین برای اولین بار در سال 2009 معرفی شد و برپایهی یک پروتکل نرمافزاری، موسم به بلاکچین کار میکند که تک تک تراکنشها را تائید و محافظت میکند.
استخراج بیتکوین هزینهبر و استفاده از آن نیز دشوار است. علاوه بر این تا به امروز، بیتکوین فاقد یک برنامهی محبوب و کاربردی بوده تا استفادهی گستردهی از بیتکوین را ممکن سازد. به همین دلیل، شاهد عرضهی آلتکوینهای گوناگون از جمله اتریوم هستیم.
رقابت زودهنگام بین بیتکوین و آلتکوینها، منجر به شکلگیری یک حباب فرضی شد و در اواخر سال 2017 این رقابت به اوج خود رسید؛ تا جایی که قیمت هر یک بیتکوین تقریبا تا 20.000 دلار افزایش یافت. سایر رمزارزها نیز به همین نسبت افزایش قیمت چشمگیری را تجربه کردند. در آن زمان، مجموع ارزش بازاری رمزارزها در جهان تقریبا تا 800 میلیارد دلار افزایش یافت. هماکنون، مجموع ارزش بازاری رمزارزها حدودا 300 میلیارد دلار است.
تا به امروز، بازار رمزارزها تحت کنترل چندین سرمایهگذار کلان بوده است. لیبرا پتانسیل ایجاد تغییر این وضعیت را دارد. دو محدودیتی که رمزارزها با آن مواجه هستند، به ترتیب عبارتند از: یک؛ نوساناتِ بیپایان قیمتی و دو؛ دشواری در استفاده از رمزارزها. شرکت فیسبوک میتواند با قرار دادن لیبرا در سامانه شبکهی اجتماعیِ خود که بالغ بر 2 میلیارد نفر کاربر از سرتاسر جهان دارد و همچنین با افزودن ارزش سکههای دیجیتال به سبد ارزهای کنونی، این دو محدودیت را رفع کند.
امروزه، اگر یک فرد آمریکایی بخواهد تیمی از مهندسین نرمافزار را در بنگلور استخدام کند، میتواند از روشهای متفاوتی استفاده کند. برای مثال فرد مذکور میتواند با استفاده از یک برنامه موبایلی با این مهندسین ارتباط برقرار کند وبا بهرهگیری از خدمات پرداخت اینترنتی نیز این مهندسین را تامین مالی کند. اما پشت تراکنشهای این چنینی، مسائلی همچون معماری پرداخت، نرخ تسعیر ارز، بانکها قانونی و مجاز و همچنین قوانین دولتی قرار دارد که همگی باعث افزایش هزینهها میشوند.
دنیایی را تصور کنید که این تراکنشها به طور کامل در سامانه شبکهی اجتماعی انجام میشوند. در این صورت میتوانید فردی که فاقد حساب بانکی است اما حساب کاربری شبکهی اجتماعی است را استخدام کنید تا عملیات ورود دادهها را در هند، نیجریه یا اندونزی برای شما انجام دهد. ممکن است پشت رایانه خود در شهر آستین نشسته باشید و یک آگهی فروش عطر در یکی از بوتیکهای شهر پاریس را ببینید و با حساب لیبرا، که به هیچ حساب بانکی متصل نیست و هیچ مالیات فروشی هم به آن تعلق نمیگیرد ، هزینهی آن را پرداخت کنید.
حتی با وجود خدمات پرداختی همچون PayPal، این سناریو بسیار متفاوت از چیزی است که امروزه وجود دارد. تقریبا تمامی خدمات پرداخت به یک حساب بانکی متصل هستند و در نتیجه تحت نظارت دولتها قرار دارند. لیبرا قابلیت حذف این واسطه را دارد و همچنین میتواند رشتهای از تراکنشها را ایجاد کند که ردیابی و وضع مالیات بر آنها، برای دولت دشوار باشد.
در طولانی مدت، لیبرا و سایر رمزارزها نه تنها میتوانند جایگزین سیستمهای پرداخت کنونی، بانکداریهای سنتی شوند، بلکه میتوانند جایگزین قدرت انحصاری دولتها بر ارزها نیز باشند. این سناریو چیزی است که سیاستمداران و مقامات ناظر آن را پیشبینی میکنند و و از آن بیم دارند. فیسبوک اعلام کرده که قصد انجام چین کاری را ندارد. و کنسرسیوم لیبرا در حال حاضر شامل شرکتهای بزرگ پرداخت از جمله Visa و PayPal نیز میشود. شرکت فیسبوک در تلاش است تا نگرانیهای دولت و همچنین بانکهای رسمی در خصوص لیبرا را برطرف سازد.
اما منصفانه است اگر برایمان سوال پیش بیاید که نهایتا چه میشود؟ صدور اعتبار یکی از مشخصات بارز بانکهای جدید میباشد و به همینترتیب نیز انتشار ارزهای سنتی و صدور مجوز برای بانکها نقطه قوت هر دولت قدرتمندی به شمار میرود. در حال حاضر، لیبرا، نوعی اعتبار محسوب نمیشود و متکی به سبدی از ارزها میباشد. ممکن است بتوانید با استفاده از لیبرا، مستقیما از فروشندهای چینی، یک اسکوتر برقی Xiaomi یا تلفن همراه خریداری کنید، اما پرداخت مالیاتتان با رمزار لیبرا غیرممکن است.
پس چرا دولتها تا این حد در خصوص لیبرا نگرانند؟ به این دلیل که دولتها میدانند، ممکن است روزی فرا برسد که دیگر نتوانند نظام پیشرفته رمزارزی ،؛که به طور گسترده هم مورد استفاده قرار میگیرد، را کنترل کنند.
آیا عدم کنترل دولت ها بر نظام پیشرفته ارز دیجیتال بد است؟
در طول یک قرن گذشته، دولتها، زیربنای رفاه اقتصادی بودهاند. وضع قوانین و مقررات برای کنترل بازار، معرفی سیستم پولی جهانی پس از جنگ جهانی دوم، کنترل بانکها و ایجاد ارزهای نسبتا باثبات در کشورهای ثروتمند، همگی بخشی از فعالیتهای دولتها بودهاند.
هیچکس مدعی نیست که نظام فعلی تمام مشکلات را حل کرده است و یا اینکه بیشتر جوامع با بکارگیری این نظام مالی در اوج شکوفایی اقتصادی قرار دارند. اما آیا دولتها و بانکها در شکل کنونی خود میتوانند موج بعدی رونق و شکوفایی اقتصادی را رهبری کنند؟ شاید نهایتا لیبرا با شکست مواجه شود و یا اینکه آنقدر با آن مخالفت شود که به مرحلهی انتشار هم نرسد. واکنشهای شدید در قبال لیبرا، قطعا نشانگر مشکلات بزرگتر فیسبوک در آینده و همچنین گذشته پر از دردسر رمزارزها است. شاید زمان آن فرا رسیده است که توجه مان را از ریسکهای حتمی رمزارزها به فرصتهای استثنائی معطوف کنیم که رمزارزها میتوانند برای ما ایجاد میکنند.