بحران ناترازی در سرزمین انرژی
دنیای اقتصاد -حمید ملازاده :
ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر انرژی در جهان، با چالشهای پیچیدهای در مدیریت منابع خود مواجه شده وبحران ناترازی در بخش انرژی به یکی از جدیترین معضلات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کشور تبدیل شدهاست. این بحران، ناشی از ترکیبی از مصرف بیرویه، زیرساختهای فرسوده، سیاستهای ناکارآمد یارانهای و مدیریت نامناسب منابع انرژی است که پیامدهای گستردهای در تمامی جنبههای زندگی روزمره و اقتصاد ملی داشتهاست. این نوشته کوتاه تلاش دارد تا با بررسی دقیقتر این بحران، علل، پیامدها و راهکارهای ممکن برای حل آن را تحلیل کند.
اداره اطلاعات انرژی آمریکا پارسال کل ذخایر نفت ایران در پایان سال2021 را 209میلیارد بشکه برآورد کرد که با توجه به ذخایر 304میلیارد بشکهای ونزوئلا و 267میلیارد بشکهای عربستان، ایران سومین دارنده بزرگ ذخایر نفت جهان در سال2021 بودهاست. درمیان دارندگان ذخایر گازی جهان نیز پس از روسیه که با ذخایر 1688تریلیون فوتمکعبی در رتبه نخست قرار داشته، ایران با ذخایر 1203تریلیون فوتمکعبی رتبه دوم را به خود اختصاص دادهاست. با توجه به این اعداد، ایران در مجموع نفت و گاز، رتبه نخست در جهان را داشته و پتانسیل بالقوهای برای تبدیلشدن به یک قدرت جهانی در بازار انرژی را داراست، اما این منابع بهجای اینکه به موتور رشد اقتصادی تبدیل شوند، بهنوعی تهدید بدل شدهاند. وابستگی شدید به درآمدهای نفتی و گازی و مدیریت ناکارآمد این منابع، نهتنها مانع توسعه پایدارشده، بلکه بحرانهایی از جمله ناترازی در عرضه و تقاضا را نیز بهدنبال داشتهاست.
شکاف میان تولید و مصرف
یکی از ابعاد اصلی بحران انرژی در ایران، شکاف روزافزون میان تولید و مصرف است. ایران بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان، با بحران کمبود گاز در فصول سرد سالمواجه است. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در صورت ادامه روند فعلی، کشور تا سال1420 با کمبودی بالغبر 512میلیون مترمکعب گاز در روز مواجه خواهدشد. این کمبود به دلیل فاصله چشمگیر میان عرضه و تقاضای گاز طبیعی رخ خواهد داد. بر اساس پیشبینیها، میزان عرضه گاز طبیعی در سال1420 به حدود 899میلیون مترمکعب در روز خواهد رسید، درحالیکه تقاضای کل کشور برابر با 1411میلیون مترمکعب در روز خواهد بود. این اختلاف فاحش، ضمن ایجاد مشکلات جدی در تامین گاز در فصل سرد، باعث افزایش هزینههای واردات انرژی و فشار بر اقتصاد کشور میشود. این ناترازی باعثشده که گازرسانی به صنایع بزرگ نظیر پتروشیمیها و نیروگاهها قطع شود که نتیجه آن کاهش تولیدات صنعتی و افزایش نرخ بیکاری بودهاست. مصرف انرژی در ایران بهطور کلی بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است. بهعنوان مثال، سرانه مصرف انرژی در ایران حدود 2.5برابر میانگین جهانی است. این مصرف بیرویه به دلیل قیمت پایین انرژی و نبود سیاستهای مدیریت تقاضا تشدید شدهاست، یارانههای انرژی که قیمت سوخت و انرژی را در سطوح غیرواقعی پایین نگه میدارند، انگیزهای برای کاهش مصرف یا بهرهوری ایجاد نمیکنند. صنعت برق نیز از دیگر بخشهایی است که تحتتاثیر ناترازی شدید قرار دارد. طبق آمار، در تابستان سال1402، پیک مصرف برق به بیش از 72هزارمگاوات رسید، درحالیکه ظرفیت عملی تولید برق کشور حدود 65هزارمگاوات بود. این شکاف باعث شد که قطعیهای مکرر برق در سراسر کشور رخ دهد. علاوهبر این، بیش از 10درصد از برق تولیدی کشور در فرآیند انتقال و توزیع هدر میرود که نشاندهنده ناکارآمدی شدید زیرساختها است.
یارانههای انرژی؛ شمشیر دو لبه
یارانههای انرژی یکی از عوامل اصلی در تعمیق بحران ناترازی انرژی در ایران است، کشوری که سالانه بیش از 80میلیارد دلار یارانه انرژی پرداخت میکند که این رقم معادل بیش از 20درصد تولید ناخالص داخلی کشور است. این یارانهها که در راستای حمایت از مصرفکنندگان وضع شدهاند، بهطور غیرمستقیم منجر به مصرف بیرویه و اتلاف منابع شدهاند. برای مثال، قیمت بنزین در ایران یکی از پایینترین قیمتها در جهان است که این امر به افزایش چشمگیر استفاده از خودروهای شخصی و ترافیک سنگین در شهرهای بزرگ منجر شدهاست، یارانهها نهتنها بار مالی سنگینی بر دوش دولت میگذارد، بلکه باعث کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی نیز میشود. حذف یا اصلاح یارانهها، هرچند از نظر سیاسی و اجتماعی چالشبرانگیز است، اما یک ضرورت اجتنابناپذیر برای رفع ناترازی انرژی در کشور است.
پیامدهای اقتصادی بحران انرژی
بحران ناترازی انرژی تاثیرات گستردهای بر اقتصاد ایران داشته و روزبهروز بر وخامت اوضاع افزوده میشود. کاهش تولید صنعتی به دلیل کمبود انرژی، کاهش صادرات و افت رشد اقتصادی تنها چند نمونه از چالشهای ناکارآمدی منابع غنی انرژی هستند. علاوهبر این، هزینههای سنگین یارانههای انرژی باعث کاهش بودجه در سایر بخشهای حیاتی نظیر بهداشت، آموزش و زیرساختهای عمومی شدهاست. قطع مکرر برق و گاز نیز به کاهش بهرهوری صنایع و افزایش هزینههای تولید دامن زده است. این مساله بهطور مستقیم بر نرخ بیکاری تاثیر گذاشته و فشار بیشتری بر خانوارها وارد کردهاست، همچنین وابستگی شدید اقتصاد ایران به صادرات نفت و گاز، آن را دربرابر نوسانات قیمت جهانی انرژی بسیار آسیبپذیر کردهاست. بحران انرژی در ایران پیامدهای زیستمحیطی گستردهای نیز بهدنبال داشتهاست. مصرف بیرویه سوختهای فسیلی، انتشار گازهای گلخانهای را بهشدت افزایش داده و ایران را به یکی از آلودهترین کشورهای جهان تبدیل کردهاست. آلودگی هوا در شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان و مشهد به یک معضل جدی سلامت عمومی تبدیل شدهاست. علاوهبر این، استفاده گسترده از سوختهای فسیلی و عدمتوسعه انرژیهای تجدیدپذیر، باعثشده تا ایران از اهداف بینالمللی نظیر توافق پاریس برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای فاصله بگیرد. تغییرات اقلیمی نیز تاثیرات مستقیمی بر منابع آب و کشاورزی کشور گذاشته و بحرانهای دیگری نظیر کمبود آب را تشدید کردهاست.
راهکارهای پیشنهادی
1- اصلاح سیاستهای یارانهای
اولین گام در مقابله با بحران ناترازی انرژی، اصلاح سیاستهای یارانهای است. حذف تدریجی یارانهها و واقعیسازی قیمت انرژی، میتواند به کاهش مصرف بیرویه و اتلاف منابع کمک کند. البته، این اصلاحات باید بهگونهای انجام شود که کمترین آسیب را به اقشار کمدرآمد وارد کند.
2- توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
ایران با داشتن ظرفیتهای طبیعی مناسب، نظیر تابش خورشیدی و بادهای پایدار، میتواند به یکی از پیشتازان تولید انرژیهای تجدیدپذیر تبدیل شود. سرمایهگذاری در این حوزه نهتنها باعث کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی میشود، بلکه میتواند به ایجاد اشتغال و کاهش آلودگی محیطزیست نیز کمک کند.
3- بهبود بهرهوری انرژی
یکی دیگر از راهکارهای کلیدی، افزایش بهرهوری انرژی در بخشهای مختلف است. استفاده از فناوریهای نوین در صنعت، بهینهسازی سیستمهای گرمایش و سرمایش خانگی و آموزش عمومی برای کاهش مصرف، میتواند تاثیر قابلتوجهی بر کاهش ناترازی انرژی داشتهباشد.
4- نوسازی زیرساختها
زیرساختهای فرسوده تولید و توزیع انرژی نیازمند سرمایهگذاریهای گسترده برای نوسازی هستند. کاهش تلفات انرژی در فرآیند انتقال و توزیع میتواند به افزایش کارآیی سیستم انرژی کشور کمک کند.
5- فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی
یکی از مهمترین کاربردهای هوشمصنوعی در بخش انرژی، بهینهسازی مصرف است. سیستمهای هوشمند میتوانند الگوهای مصرف را در بخشهای خانگی، صنعتی و کشاورزی تحلیلکرده و راهکارهایی برای کاهش هدررفت انرژی ارائه دهند. برای مثال، الگوریتمهای یادگیری ماشین قادرند دادههای مربوط به مصرف برق در مناطق مختلف ایران را تجزیهوتحلیل و پیشنهادهایی برای مدیریت بار شبکه در زمانهای اوج مصرف ارائه دهند. هوشمصنوعی میتواند با استفاده از تحلیل دادههای تاریخی و شرایط فعلی، میزان تقاضا و تولید انرژی را پیشبینی کند. این تخمینها به مدیران کمک میکند تا تصمیمهای بهتری برای تامین برق در زمانهای اوج مصرف اتخاذ کنند.
در کشورهایی مانند ایران که با چالشهای جدی در تامین پایدار برق روبهرو هستند، چنین پیشبینیهایی میتواند از قطعیهای ناگهانی برق جلوگیری کند. شبکههای هوشمند برق که با استفاده از هوشمصنوعی کار میکنند، قابلیت کنترل توزیع انرژی در سطح وسیع را دارند. این شبکهها میتوانند بهصورت خودکار توزیع انرژی را بین مناطق مختلف بهینه کنند و در صورت بروز مشکل، سریعا اقدامات اصلاحی انجام دهند.
این قابلیتها میتوانند به کاهش نابرابری در دسترسی به انرژی در نقاط مختلف ایران کمک کنند. با توجه به پتانسیل بالای ایران در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی، هوشمصنوعی میتواند به بهبود بهرهبرداری از این منابع کمک کند. برای مثال، مدلهای هوشمصنوعی قادرند شرایط آبوهوایی را پیشبینیکرده و تولید انرژی از نیروگاههای خورشیدی و بادی را بهینهسازی کنند. این امر میتواند نقش موثری در کاهش وابستگی کشور به منابع فسیلی داشتهباشد.
بحران ناترازی انرژی در ایران، نمونهای از مدیریت ناکارآمد منابع در کشوری با ذخایر غنی انرژی است. این بحران تاثیرات عمیقی بر اقتصاد، جامعه و محیطزیست داشته و نشاندهنده نیاز به اصلاحات اساسی در سیاستگذاری انرژی است، اگرچه چالشهای پیشرو بسیار جدی هستند، اما با اتخاذ سیاستهای مناسب و سرمایهگذاری در زیرساختها و فناوریهای نوین، ایران میتواند از این بحران بهعنوان فرصتی برای تحول در بخش انرژی استفاده کند. «سرزمین انرژی» باید بهجای آنکه درگیر بحرانهای مزمن باشد، به الگویی برای توسعه پایدار تبدیل شود.
منبع: دنیای اقتصاد