خطر نزدیک شدن به قلمروی ابرتورم

خطر نزدیک شدن به قلمروی ابرتورم
به گزارش سیگنال به نقل از اقتصاد آنلاین،

به گزارش اقتصادآنلاین، علی سرزعیم در تعادل نوشت: در شرایط فعلی اقتصاد با دو مشکل اساسی روبه‌روست، یکی مشکل«تورم» بالا است که باعث بروز بی ثباتی فزاینده در اقتصاد شده و دیگری هم مشکل تعمیق «رکود» در اقتصاد است که فعالیت‌های مرتبط با کسب و کار و بنگاه‌ها را با چالش مواجه ساخته است. پرسشی که با این مقدمات به ذهن خطور می‌کند آن است که کدام یک از این دوگانه‌های مطرح شده (تورم یا رکود) اولویت نخست اقتصاد کشور محسوب می‌شوند؟به عبارت روشنتر رکود خطرناک‌تر است یا تورم؟واقع آن است که اگر تورم فزاینده کشور که در ماه‌های اخیر اعداد و ارقام بالای 40 درصد را ثبت کرده به محدوده 50درصدی برسد و از آن نیز عبور کند، اقتصاد ایران آرام آرام به مرز ابرتورمی نزدیک می‌شود که خود عامل بحران‌های مخربی در اقتصاد خواهد شد.

ظهور ابرتورم تبعات هولناکی برای معیشت مردم و فعالیت‌های اقتصادی مولد دارد. با ظهور ابرتورم، از یک طرف رکود تعمیق پیدا می‌کند و شاکله اقتصادی کشور با بحران‌های مهیبی روبه رو خواهد شدو از سوی دیگر، خطوط تولید و روابط صنعتی دچار مشکل می‌شوند.بنابراین مساله مهار تورم برای شرایط امروز اقتصاد ایران، یک ضرورت استراتژیک و حیاتی است.

مدتی قبل برای پیگیری امور درمانی یکی از نزدیکانم به بیمارستانی مراجعه کرده بودم.بیمارستان لبریز از جمعیت بود و جای خالی نداشت، پزشک بخش اورژانس فریاد می‌زد که دست شکسته‌ها و پا شکسته‌ها را فعال در سالن نگه دارید و فعلا بیمارانی که دچار خونریزی داخلی شده‌اند را در اولویت قرار دهید.وضعیت اقتصادی فعلی کشورمان تمثیلی از شرایط آن بیمارستان خاص در آن روز خاص است. هرچند رکود و سایر مشکلات اقتصادی نیازمند رسیدگی هستند، اما در حکم همان بیمارانی محسوب می‌شوند که دستشان شکسته یا پایشان ضرب دیده بود و رسیدگی به آنها برای پزشک اورژانس، شاید اولویت نخست نبود.

با این توضیحات معتقدم، اولویت نخست اقتصاد کشورمان در شرایط فعلی، مهار و کنترل تورم شدید است که مانند بیماری است که دچار خونریزی شدید شده و به دلیل خطر مرگ در اولویت قرار دارد. باید قبول کنیم در شرایط فعلی آرام کردن اقتصاد و تزریق ثبات در بازار اولویت مهم‌تری است، چرا که تورم بالای 50درصد کشور را وارد یک قلمروی خطرناک اقتصادی خواهد کرد که برون رفت از آن شاید به همین سادگی‌ها نباشد. البته افزایش نرخ سود بانکی هم تبعات مخرب خاص خود را خواهد داشت. وقتی نرخ بهره بالا می‌رود کل اقتصاد دچار رکود خواهد شد، اما به نظر می‌رسد در شرایط فعلی چاره‌ای جز آن وجود ندارد تا کمی ثبات به بازارها بازگردد.گرفتار شدن در دامنه رکودی، بهتر از آن است که مجموعه ساختارهای اقتصادی کشور دچار بحران ابرتورم شود و در نهایت کل نظام تولیدی دچار فروپاشی شود.

ضمن اینکه افزایش نرخ سود بانکی در یک نظام بانکی مساله‌دار و غیر پویا اثرات مخربی بر نقدینگی خواهند داشت.ولی با وجود مجموعه این موضوعات در حال حاضر دولت چاره‌ای جز بازی با نرخ سود بانکی ندارد تا کمی ثبات را به اقتصاد بازگرداند. اما آیا افزایش نرخ سود بانکی بلافاصله ثبات را به بازارها باز می‌گرداند؟باید بدانیم که مجموعه این تحلیل‌ها نسبی است.تنها نکته کاملا روشن در این معادله چند مجهولی آن است که افزایش دامنه‌های تورمی به محدوده 50درصدی و بالاتر، اقتصاد را وارد قلمروی تاریک ابرتورم خواهد کرد، قلمرویی که هرچند ورود به آن ساده به نظر می‌رسد، اما خروج از آن به این سادگی‌ها ممکن نخواهد بود.

برخی از دولت انتقاد می‌کنند که چرا برای جبران کسری بودجه دست به تصمیماتی می‌زند که ممکن است تبعات مثبتی نداشته باشند.مشخص است که فشار روی دولت از سوی اقشار مختلف شدید است، موضوع افزایش حقوق‌ها، بالارفتن هزینه‌ها، خرید تضمینی محصولات کشاورزی، افزایش طرح‌های حمایتی و…باعث می‌شود تا دولت از یک نقطه‌ای به بعد، احساس کند که مطالبات عمومی با ظرفیت‌هایی که در اختیار دارد، همخوان نیست. امری که باعث می‌شود دولت‌ها به سمت رویکردهای استقراضی حرکت کنند.تصمیماتی که خود در ادامه به عاملی برای بروز مشکلات افزونتر بدل می‌شوند.این وضعیت متضاد مساله‌ای است که از منظر اقتصادی و سیاسی هرچه سریعتر باید برای آن فکری شود، چرا که هر دولتی در یک چنین ساختار غیر انتظام یافته‌ای همان واکنشی را نشان می‌دهد که دولت فعلی اقدام به اجرای آن کرد.بنابراین مشکلات باید از سرچشمه ارزیابی و اصلاح شوند.